ما بگشايد، چرا كه اين ادعيه ما را مستقيما به آن نوع از بينش هاى انسانى كه پيش شرط شكفتگى كامل آرمان هاى اسلامى است، رهنمون مى گردد.
ابعاد ديگر
اين مقدمه شايد چنين به ذهن متبادر كند كه صحيفه منحصرا به معنويت اسلامى مى پردازد. اما صحيفه در مورد حيطه هاى ديگر نيز سخن براى گفتن دارد. همان طور كه گفتيم، نمايندگان بزرگ اسلام تمامى مراتب آموزه هاى اسلامى را آن چنان كه در قرآن و حديث آمده، يك جا در خود جمع كرده اند. اگر در بحث از صحيفه بيشتر بر بعد معنوى صحيفه تأكيد كرديم، به اين دليل است كه اين كتاب مجموعه اى از ادعيه است و اين ادعيه بينشى خاص نسبت به حقيقت الهى را مفروض دارد كه در فضايى خارج از فضاى معنويت قابل فهم نيست.
اما صحيفه آموزه هايى را نيز ارائه مى دهد كه حوزه هاى بسيارى را از حوزه كلام (در وسيع ترين معناى كلمه) تا حوزه اجتماع، شامل مى شود. تحليل كامل اين موارد نيازمند نوشتن كتابى است كه بسيار طولانى تر از خود صحيفه خواهد بود. اميد است كه انتشار اين ترجمه موجب تشويق محققان براى مطالعه محتويات ادعيه صحيفه (همچنين ادعيه به جا مانده از ديگر بزرگان صدر اسلام و به خصوص امامان شيعى) و آشكار كردن تمامى آموزه هاى اين ادعيه شود. بيشترين كارى كه در اينجا مى توان انجام داد، اين است كه به بعضى ديگر از موضوعات مهم صحيفه اشاره كرده و برخى سؤالات مهمى را كه اين موضوعات پيش مى آورند، بيان نماييم.
اسلام يك حقيقت اندام وار است كه داراى سه بعد اساسى است: عمل يا شريعت (اسلام)، ايمان (كه شامل اصول عقايد و تعاليم عقلى نيز مى شود.) و معنويت ( احسان). در تجربه روزمره جامعه اسلامى اين ابعاد عميقا با يكديگر ارتباط دارند، حتى اگر نهادهاى مختلف اسلامى متمايل به برخورد جداگانه با آنها باشند. قديمى ترين منابع مانند حديث نبوى يا نهج البلاغه على عليه السلام به تمامى اين ابعاد مى پردازند، هرچند مى توان متن هاى مختلفى را جدا كرد كه تأكيد بيشترى بر يك موضوع خاص دارند. اما اثرى مانند نهج البلاغه از اين جهت كه موضوعات مختلفى از متافيزيك تا چگونگى حكومت صحيح و خطاى شخصى برخى از معاصران على عليه السلام مى پردازد، بسيار با صحيفه متفاوت است. عليرغم اين كه در هر سخن على عليه السلام معنويت و تقدسى عميق نهفته است، هيچ تأكيدى بر مسائل معنوى نيست، زيرا اين تنها يكى از ابعاد اسلام است.
در عوض صحيفه با شكل و محتواى دعاگونه خويش بر درونى ترين بعد اسلام تأكيد مى كند. لكن در عين حال به ابعاد ديگر اسلام نيز اشاره دارد. به عنوان مثال مقوله سنتى «ايمان» مربوط به امورى مانند خدا، ملائكه، پيامبران، كتب مقدس، قيامت و محاسبه خير و شر، مى شود. اين متعلقات ايمان، موضوع اساسى بخش اعظم تفكر اسلامى را كه در كلام، فلسفه و تصوف نظرى بدان پرداخته شده، تشكيل مى دهد. امام زين العابدين در صحيفه گاهى به طور مختصر و گاهى مشروح به همه اين