صحابى كيست؟ - صفحه 100

بسيار تنگ مى شود و بسيارى كه طبق تعريف ابن حجر، صحابى محسوب مى شدند از شمار صحابه، بيرون مى روند و امّا باقيمانده اندك بر اساس اعتباربخشى معرفت در مظانّ دو فرض قرارمى گيرند: 1. راويان معتبر و عالمان معتمد، 2. مراجع و منابع دين (Authority).
با فرض اوّل، صحابه كسانى خواهند بود كه علم، عدالت و تقواى آنها محرز است. از اين رو، روايت آنها معتبر و درايتِ آنها چون برخاسته و برگرفته از محضر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است، پذيرفته است، امّا با فرض دوم، صحابى در عرض پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه معصوم عليهم السلام مى نشيند و چونان، مرجعِ دين و شريعت تلقى مى شود. اگر فرض اوّل را موضع معرفت بدانيم، رهاورد تلاش وى اين خواهد بود كه صحابه را عادل و عالم و خداترس بدانيم، چيزى كه وى اين عناصر را در تعريف خود از صحابى فرض گرفته بود! و اگر فرض دوم را موضعِ معرفت محسوب كنيم، با مبانى شيعى وى ناسازگار مى افتد!

ارزيابى دلايل و مدعاى معرفت

در اين بخش از نوشتار قصد ارزيابى يكايك دلايل معرفت را ندارم بلكه مى خواهم به دو نكته بپردازم: نخست اين كه، آيا دلايل او با مدعاى وى تناسب دارد؟ معرفت بر آن است كه سخن صحابى با تعريفى كه خود از صحابى عرضه مى كند داراى اعتبار و سند حجيّت است، آيا دلايل وى براى اين مدعا كافى است؟ از شروط و قيودى كه معرفت در تعريف صحابى آورده كه نيازى به تكرار آن در اين موضع نيست و موقعيت ويژه صحابه از جمله نزديكى آنها به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، عنايت حضرت به تعليم و تربيت خاص آنها، حضور در زمانه نزول قرآن و ... نيز از مجموع ستايش هايى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم درباره صحابه رسيده است، نمى توان به نحو پيشينى (a priory) حكم به اعتبار و حجيّت آن داد، اينها همه بر مكانت صحابه و اهميت ميراث آنها دلالت دارد و هر مجتهد و مفسرى در كار خود بايد به اين ميراث گرانقدر توجه ويژه اى داشته باشد و از آنها به مثابه چراغ هاى روشن فراروى اجتهاد و تفسير بهره گيرد امّا دليلى موجّه وجود ندارد كه اين ميراث گرانبها را يك جا، سربسته و پيش از بررسى محكوم به صحت و واجد حجيّت بدانيم، و اين، هرگز به معناى ناديده گرفتن سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدرباره صحابه و موقعيت منحصر به فرد آنها نيست.
نكته ديگر اين كه اگر دلايل معرفت و موقعيت ويژه صحابه راه به حجيّت قول آنها مى برد، چه دليلى بر توقف و انحصار حجيّت بر صحابه است؟ با همين دلايل و تعيين موقعيت خاص «تابعان» و بلكه «تابعانِ تابعان» و چه بسا همه «عالمان عادل و خداترس»، مى توان حكم به اعتبار و حجيّت قول همه آنها داد. مگر نه اين است كه به تعبير خودِ معرفت، تابعان:
«به منابع وحى و محل فرود آن اسبق و اقرب اند و نسبت به جوانب شريعت درك عميق ترى داشته و به صحابه بزرگ و ائمه اطهار عليهم السلام از نزديك دسترسى داشته اند.» ۱

1.تفسير و مفسران، ج۱، ص۳۹۳.

صفحه از 101