صحابى كيست؟ - صفحه 92

تعريفى حداكثرى.

تعريف ابن حجر عسقلانى

مشهورترين و نه لزوما بهترين، تعريف از صحابى نزد مسلمانان، تعريف ابن حجر عسقلانى است. وى مى گويد:
صحابى آن است كه با ايمان، پيامبر را ملاقات كرده باشد و مسلمان زندگى را بدرود گفته باشد. ۱
اين تعريف، مقبول اهل سنت است و در ميان عالمان شيعه، شهيد ثانى نيز صحابى را كسى مى داند كه پيامبر را با ايمان، ملاقات كرده و با اسلام زندگى را بدرود گفته باشد. ۲ مامقانى نيز پس از بيان تعريف شهيد ثانى، بدون هيچ نقدى آن را شرح كرده است. از اين رو، چه بسا بتوان گفت تعريف ابن حجر موردِ اتفاقِ عالمانِ متأخر بوده است. ۳
اين تعريف از دو حيث قابل بررسى است: ضوابط و بايسته هاى تعريف، محتواى تعريف. ابن حجر بايسته هاى منطقى تعريف را رعايت كرده است. به عنوان مثال، تعريفِ ابن حجر رامى توان عينى (objective) دانست. هيچيك شناسه ها و مؤلفه هايى كه وى در تعريفِ خود آورده است، ذهنى (subjective) نيست. ابن حجر دو چيز را شرط صحابى بودن دانسته است: ديدارپيامبر صلى الله عليه و آله وسلم در حال ايمان به وى و مرگ در حال اسلام. در اين دو شرط، بر دو شاخصه تكيه شده است: «اسلام» و «ديدار». شاخصه اسلام در اين تعريف، ناظر به اسلامِ فقهى است و ملاك آن اظهارِ شهادتين است. روشن است اگر فراتر از اسلام فقهى مدنظر بود و ملاك را ايمان درونى، قلبى و از سرِ صدق يا هر چيزى از اين دست گرفته بود، تعريف ابن حجر از عينيت خارج مى شد. شاخصه ديدار به خودى خود چندان روشن نيست. از اين رو، ابن حجر توضيح مى دهد:
ملاقات وى با پيامبر چه اندك باشد چه طولانى، چه از پيامبر حديثى نقل كرده باشد و چه نكرده باشد، در جنگ در ركاب حضرت بوده باشد يا نبوده باشد و ... ۴
بنابراين، مراد ابن حجر، مطلقِ ملاقات است. لذا، اين شاخصه نيز از حيث كميّت يا كيفيت دچار ابهام نيست.
همچنين تعريف ابن حجر، ارزشى، دينى، مذهبى و سوگيرانه نيست؛ يعنى در تعريفِ خود بر هيچ يك از اين موارد تكيه نكرده است. اين ويژگى ها، تعريفِ ابن حجر را از حيث محتوايى نقدپذير و قابل نقض كرده است و صدالبته، اين را بايد حُسنِ اين تعريف به حساب آورد؛ زيرا تعريفى كه تن به نقد ندهد و به واسطه شناسه ها و مؤلفه هايى كه مبهم، ارزشى و كِش دارند، از هر نقد و نقضى

1.«الصحابّى من لقى النبى صلى الله عليه و آله مؤمنا به و مات على الاسلام» (الاصابة فى معرفة الصحابه، ج۱، ص ۷).

2.الرّعايه، ص۳۹۹؛ شرح البداية فى علم الدرايه، ص۱۲۳.

3.«تفسير، تاريخ و تطور آن، قسمت دوم»، نشريه ميراث جاويدان، سال چهارم، ش۲، ص۸ .

4.الاصابة فى معرفة الصحابة، ج۱، ص۷.

صفحه از 101