تاريخ‏گذارى روايات بر مبناى تحليل اسناد - صفحه 153

از سوى ديگر، ينبل با ديدگاه ديگرى كه مايل كوك به تبعيت از شاخت براى توجيه گسترش سريع اسانيد ۱ طرح كرده، ۲ مخالفت مى كند. نظريه كوك نسبت به ديدگاه شاخت افراطى تر است؛ زيرا به نظر وى گسترش اسانيد در هر طبقه از روايت مى تواند رخ دهد. حال آن كه شاخت، چنان كه پيش تر ذكر شد، طريق موجود از حلقه مشترك تا گردآورنده روايت را بخش حقيقى اسناد مى دانست.
نظريه كوك بدين قرار است:
راوى الف را در نظر مى گيريم كه روايتى را از يكى از راويان هم دوره خود، به نام ب، شنيده است و يكى از شيوخ ب در اسناد آن قرار دارد. الف مى خواهد اين روايت را نقل كند، اما تمايل ندارد به سادگى ابراز كند كه آن را از ب شنيده است، زيرا اين امر بدين معناست كه كل اعتبار را به يكى از هم قطاران خود اعطا كند كه ممكن است صرفا يكى از معاصران يا (بدتر از آن) حتى جوان تر از او باشد. الف بخشى از اعتبار را براى خود مى خواهد و بدين سبب اسناد خاص خود را، ترجيحا با شيخى كه در اسناد ب نباشد، برمى سازد.
به عقيده ينبل، با اين كه مدل كوك، گرچه در مواردى رخ داده است و عامل بخشى از تكثير اسانيد بوده است، اما تصور اين كه اين شيوه به طور همزمان توسط تعداد نسبتا زيادى از راويان هم دوره به كار گرفته شده باشد، بدون اين كه در منابع رجالى شواهدى از آن باقى مانده باشد، كمى ساده انگارانه به نظر مى رسد. به نظر او تئورى توطئه را بايد به فراموشى سپرد، زيرا هيچ ردى از اعمال دسيسه كارانه در روايت حديث موجود نيست؛ چه اگر دسيسه اى در كار بوده است، قطعا اثرى از آنان در منابع به جا مى ماند. ۳ به بيانى ديگر، وقتى گفته شده چندين طريق نقل روايت از يك نفر منشعب شده است، اين فرض بيش از حد ساده انگارانه است كه آن خطوط نقل، همگى جز يكى جعلى اند و تعدادى از شاگردان، به دلايل شخصى خاص خود و لابد كاملاً مستقل از ديگر «هم شاگرديان»، وانمود كرده اند كه عينا يك روايت را عينا از يك اسناد شنيده اند. معقول تر آن است كه آن را نقلى تاريخى از شيخى واحد به تعدادى از شاگردانش بدانيم كه همگى مدعى اند آن روايت را از آن شيخ شنيده اند. ۴
به روايت بازمى گرديم. در اين مثال، يك حلقه مشترك به نام سليمان التيمى وجود دارد كه ظاهرا

1.spread of isnads.

2.ر. ك: M.A. Cook, Early Muslim dogma, chapter ۱۱.

3.ibid., ۳۵۴-۳۵۵.

4.ibid., ۳۵۵.

صفحه از 167