تاريخ‏گذارى روايات بر مبناى تحليل اسناد - صفحه 154

استاد دست كم شش نفر بوده، كه همگى حلقه مشترك فرعى هستند. اين شش نفر از كانون هاى علمى مختلف و همگى هم قطار بوده اند؛ از اين رو، اين كه ايشان با هم تبانى كرده باشند يا كاملاً اتفاقى، عينا يك استاد را «برگزيده» و طريق وى را تا پيامبر كپى كرده باشند، بسيار بعيد است.
به اعتقاد ينبل، تاريخى بودن نقل روايت، توسط حلقه مشترك به حلقه هاى مشترك فرعى وقتى بدانيم هر يك از آنها (يعنى: هُشَيم بن بَشير، سفيان بن عُيَينَة، مُعتَمَر، سليمان بن حَيّان الأحمر، يحيى بن سعيد القَطّان، و عبدالوارث بن سعيد) در شبكه هاى روايى متعدد ديگر در جايگاه حلقه مشترك ظاهر شده اند، تاييد مى شود. ۱ بر همين مبنا با بررسى دقيق تر طرق منفرد، يعنى طرقى كه در آنها حلقه مشترك فرعى حضور ندارد، در تاريخى بودن آنها بيشتر ترديد مى شود. به نظر ينبل، از اين كه اين افراد (يعنى: مَعمر، شعبة، مروان بن معاوية، اسماعيل عُلَيَّة، رير بن عبدالحميد، و عبداللّه بن المبارك) همگى راويانى پرآوازه بوده و در شبكه هاى روايات ديگر در مقام حلقه مشترك ظاهر شده اند، مى توان چنين نتيجه گرفت كه حضور آنان در طرق منفرد شبكه اسناد حاضر حاكى از تاريخى نبودن نقل از ايشان است. البته تأكيد مى كند كه همواره اين احتمال وجود دارد كه منبعى تازه ياب نقل آنان را از اين روايت خاص از سليمان در حد حلقه مشترك فرعى تقويت كند. بنابراين، حتى اگر بر آن باشيم كه به طور كلى تاريخى بودن طرق منفرد را مردود بشماريم، اين توقّع وجود دارد كه با ظهور منابعى جديد بسيارى از آنها به «گره هاى» قطعى تبديل شوند. ۲
بنابراين، وى نتيجه گيرى مى كند كه وجود اين طرق منفرد ـ كه تاريخى بودن آنها مورد ترديد و ابهام است ـ در كنار طرق حاوى حلقه هاى مشترك فرعى مى تواند به عنوان شاهد و قرينه بر تاريخى بودن نقل حلقه مشترك مورد استناد قرار مى گيرند.

نتيجه گيرى از تحليل شبكه اسناد روايت (1)

نتيجه تحليل تاريخى ينبل درباره اسانيد روايت حاضر چنين است:
سليمان بن طرخان التيمى (م 143ق) در شبكه اسناد حاضر در مقام حلقه مشترك حضور دارد. همه حلقه هاى مشترك فرعى ـ كه از وى منشعب شده اند و با طرق منفردى كه تاريخى بودن شان دست كم ممكن است، تقويت مى شوند ـ بيان مى كنند كه تاريخى بودن جايگاه سليمان خدشه ناپذير است. بنابراين، مى توان نتيجه گرفت: «روايت فتنه از اوست». اگر او آن را از كسى ديگر شنيده است، چرا اسناد او تا پيامبر اثرى از منبع او در برندارد؛ طرق منفرد از حلقه مشترك تا پيامبر به زحمت مى توانند ادعاى تاريخى بودن داشته باشند. ۳
البته ينبل به نتيجه گيرى فوق اكتفا نمى كند و مى كوشد با مرور شرح حال سليمان شواهدى در

1.ibid., ۳۵۶.

2.ibid., ۳۵۸.

3.ibid., ۳۵۸-۳۵۹.

صفحه از 167