تاريخ‏گذارى روايات بر مبناى تحليل اسناد - صفحه 156

ينبل پس از تحليل روايت فوق چند پرسش طرح مى كند؛ از جمله:
ـ آيا سليمان بن طرخان التيمى تنها عامل نشر چنين قولى در صدر اسلام است يا clهاى ديگرى در همان زمان يا زمان هاى ديگر بوده اند كه سوءظن خويش درباره زنان را به شيوه اى مشابه ابراز كرده باشند؟
ـ چه انگيزه(ها)يى در پس اشاعه چنين قولى وجود داشته است يا احتمالاً چه شرايطى آنان را بدين كار واداشته است؟
ـ چه ميزان از اين گونه اقوال در جوامع رسمى يافت مى شود؟
ـ آيا گونه اى بسط و شرح در مورد اين عبارات تحقيرآميز نسبت به زنان قابل رديابى است يا آنها با گذشت زمان به فراموشى سپرده شده اند؟
ـ آيا اينها در كتاب هاى فقهى انعكاس يافته اند و اگر چنين است، چگونه؟
هدف وى از طرح اين سؤالات اين است كه نشان دهد به كمك روشى كه تاكنون توصيف شد، چه عرضه هاى جديدى مى توانند مورد مداقّه قرار گيرند. آن گاه از اين بين درصدد پاسخگويى به سؤال نخست برمى آيد.

روايت (2)

آيا سليمان (م 143ق)، تنها عامل نشر اين گونه روايات است؟
به نظر ينبل پاسخ اين سؤال منفى است؛ زيرا پيش از سليمان، دست كم يك حلقه مشترك مهم ديگر هست: ابورجاء عمران بن ملحان (يا ابن تيم) العُطارِدى (م 107 يا 109ق).
گفته شده ابورجاء چهل سال امام جماعت بصره بوده است. ضمنا او از طبقه نخست تابعين است كه ابوعثمان النهدى هم در آن جاى داشت؛ وى جاهليت را درك كرد؛ ظاهرا در ابتدا از اسلام آوردن خوددارى كرده و از دست پيامبر فرارى شد، ولى پس از فتح مكه اسلام آورد. از اين رو، هيچ گاه موفق به رؤيت پيامبر نشد؛ گفته شده او از متقدم ترين صحابه همچون عمر و على عليه السلام روايت نقل كرده است؛ درگذشت او را برخى در 120 سالگى و گروهى در 127 سالگى گفته اند. ۱
به گمان ينبل، به احتمال زياد أبورجاء عامل جعل گفتار زير است كه به پيامبر منسوب شده است: ۲

1.طبقات الكبرى، ج۷، ص۱۳۸ ـ ۱۴۰؛ التاريخ الكبير، ج۶ ، ص۴۱۰ ـ ۴۱۱؛ كتاب الثقات، ج۵ ، ص۲۱۷.

2.idib., ۳۶۳.

صفحه از 167