چيستى باطن قرآن كريم از منظر روایات - صفحه 15

با توجه به سياق، روشن است كه ظاهر اين آيه درباره يهود و كفر آنان به پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله وسلم است و مراد بودنِ كفر بنى اميه به امامت و ولايت على عليه السلام از اين آيه ظاهر نيست؛ ولى در ذيل اين آيه، اين معنا به عنوان باطن قرآن بيان شده است.
همچنين در روايت ديگرى از آن حضرت نقل شده كه فرمود:
معناى «كَذَّبُواْ بِـئايَـتِنَآ»،۱ در باطن قرآن، تكذيب اوصياست. ۲
اشاره داشتن سوره نصر به نزديك شدن رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ـ كه در تفسيرهاى اهل تسنن آمده است ـ ۳ نمونه ديگرى از باطن قرآن كريم است كه آن نيز ظاهر و آشكار نيست.
اين دسته از روايات، دليل ديگرى است بر اين كه باطن قرآن، معانى و مصاديق غير ظاهر آيات است و اين را نيز مى توان يكى ديگر از مشخصات باطن قرآن به شمار آورد.

3 ـ 1. فهم باطن قرآن ويژه راسخان در علم

در روايات بسيارى، از جمله در روايت معتبر فضيل، ۴ بطن قرآن به تأويل آن معنا شده و با استناد به آيه «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ»۵ دانستن آن به راسخان در علم اختصاص داده شده است. ۶ از اين دسته روايات، به دست مى آيد كه باطن قرآن معانى يا مصاديقى از آيات است كه غيرراسخان در علم نمى توانند به آن آگاه شوند و فهم آن، ويژه راسخان در علم است. پس هر ديدگاهى كه باطن قرآن را به گونه اى معنا كند كه فهم آن ويژه راسخان در علم نباشد، قابل قبول نيست.

4 ـ 1. قابل تحمل نبودن باطن براى همه افراد

از ذيل صحيح عبداللّه بن سنان ـ كه در مشخصه دوم بيان شد ـ استفاده مى شود كه باطن قرآن معنايى است كه از آيات اراده شده، ولى نه تنها غير راسخان در علم نمى توانند آن را بفهمند، بلكه همه اشخاص، حتى تحمل و ظرفيت پذيرفتن آن را نيز ندارند؛ زيرا از جمله «و من يحتمل ما يحتمل ذريح» معلوم مى شود كه ذريح تحمل شنيدن معناى باطنى «ثُمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ» را ـ كه ديدار امام است ـ داشته، ولى ديگران تحمل آن را نداشته اند. بدين جهت، امام، ابتدا آن معنا را براى عبداللّه بن

1.سوره بقره، آيه ۳۹.

2.تفسير نورالثقلين، ج۱، ص۷۱۷.

3.ر. ك: التفسير الكبير، ج۳۱، ص۱۶۴؛ تفسير البيضاوى، ج۲، ص۶۲۸ .

4.عن فضيل بن يسار، قال: سألت ابا جعفر عليه السلام عن هذه الرواية «ما من قرآن آية الا و لها ظهر و بطن، فقال: ظهره تنزيله و بطنه تأويله منه ما قد مضى و منه ما لم يكن يجرى كما يجرى الشمس و القمر. كلما جاء تأويل شى ء منه يكون على الاموات كما يكون على الاحياء، قال اللّه : «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ»، نحن نعله».(بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۷ ـ ۹۸) براى ديدن ساير روايات، ر. ك: معانى الاخبار، ص۲۵۹؛ تفسيرالعياشى، ج۱، ص۱۱ ـ ۱۲؛ بحارالانوار، ص۹۱ ـ ۹۲ و ۹۴.

5.سوره آل عمران، آيه ۷.

6.بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۹۷، ج۹۲، ص۹۷.

صفحه از 28