سنان ذكر نفرموده اند.
5 ـ 1. معانى باطنى قابل فهم براى غيرراسخان در علم
طبق بيان گذشته، از روايات معتبر فضيل و صحيح عبداللّه بن سنان و مانند آن، استفاده مى شود كه باطن قرآن معانى و مصاديقى است كه خداى متعال از آيات قرآن اراده كرده است؛ ولى دلالت آيات بر آن معانى و انطباقشان بر آن مصاديق، بر مبناى قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره، آشكار نيست تا فهم آن براى همگان، بدون واسطه، ميسر باشد؛ بلكه دلالت و انطباق آيات بر آن معانى و مصاديق، راز و رمز ويژه اى دارد كه تنها راسخان در علم (پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام 1 كه به آن راز و رمز آگاه هستند) بر فهم آن توانايى دارند و آن را مى دانند و ديگران براى پى بردن به آن، ناگزيرند از راسخان در علم و بيانات آنان كمك بگيرند. در مقابل اين ويژگى، در برخى از روايات، باطن قرآن به معنا يا مصاديقى تعريف يا تفسير شده است كه غير راسخان در علم نيز مى توانند آن را بفهمند:
از حمران بن اعين روايت شده است كه گفت:
سألت اباجعفر عليه السلام عن ظهر القرآن و بطنه. فقال: ظهره الذين نزل فيهم القرآن و بطنه الذين عملوا بمثل اعمالهم يجرى فيهم ما نزل فى اولئك؛ 2
از اباجعفر [امام باقر] عليه السلام ظَهْر و بطن قرآن را پرسيدم، فرمود: ظهر آن، كسانى هستند كه قرآن درباره آنان نازل شده است و بطن آن، كسانى هستند كه مانند اعمال آنان عمل كرده اند؛ درباره ايشان جارى مى شود، آنچه در مورد آنان نازل شده است.
در اين روايت، افراد و مصاديقى كه آيات به طور مستقيم درباره آنها نازل شده، ظاهر آيات به شمار آمده اند و افراد و مصاديقى كه آيات درباره آنها، به طور مستقيم، نازل شده است، ولى رفتار آنها مانند رفتار افراد مورد نزول آيه است و مفهوم آيات بر آنها نيز منطبق است، باطن آيات ناميده شده اند؛ براى مثال، در آيه كريمه «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُواْ التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ
1.برخى، راسخان در علم را به غير پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام نيز تعميم مى دهند؛ ولى با توجه به اين كه «راسخ»، در لغت، به معناى ثابت است (المصباح المنير، واژه رسخ) و الف و لام «العلم»، در جمله «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ» (سوره آل عمران، آيه ۸)، الف و لام جنس است، روشن مى شود كه مصداق «الراسخون فى العلم» و مخصوص كسانى است كه در مطلق علم، ثابت و پابرجا باشند و كسانى در مطلق علم، راسخ و ثابت هستند كه در اثر رسيدن به حقيقت علم، در همه امور، در هيچ موردى براى آنان تبدل رأى پيدا نشود و هيچ كس، جز پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام ـ كه علمشان از سرچشمه وحى نشأت گرفته است و با قلبشان حقيقت علم را يافته اند ـ در همه امور، به حقيقت علم نرسيده اند و از تبدل رأى مصون نيستند. در روايات فراوانى نيز راسخان در علم به خصوص پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمو امامان معصوم عليهم السلام تفسير شده است (ر. ك: الكافى، ج۱، ص۳۰۸، ۳۰۹، ۲۶۴؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۸۹، ۱۹۱، ۱۹۴، ۱۹۹، ۲۰۴، ج۹۲، ص۸۱ ، ۹۲). بعضى از عبارت «فرسول اللّه افضل الراسخين فى العلم» ـ كه در برخى روايات آمد ـ ، استفاده مى كنند كه غير پيامبر و امامان معصوم نيز راسخ در علم هستند؛ ولى با توجه به سياق آن روايت، معلوم است كه افضل راسخان بودن آن حضرت، نسبت به اوصيايش ـ كه در آن روايت، از راسخان در علم به شمار آمده اند ـ است و از ابن تعبير، راسخ در علم بودن ديگران را نمى توان استفاده كرد.
2.معانى الاخبار، ص۲۵۹.