چيستى باطن قرآن كريم از منظر روایات - صفحه 19

بررسى دو وجه نخست آن ـ كه مهم تر است ـ اكتفا مى شود:
1. مراد از آن، قصه هايى است كه [ظاهر آنها] خبر از هلاكت امت هاى نخستين و باطن آنها موعظه و اندرزى است كه [ضمن آن داستان ها] براى ديگران وجود دارد.
شيخ اين وجه را به عنوان معنايى كه در اخبار شيعه از معصومين عليهم السلام روايت شده است و آن را از ابوعبيده حكايت كرده اند، آورده است. ۱ زركشى نيز اين وجه را از ابوعبيده نقل كرده و پس از نقل چند قول ديگر، گفته است:
قول ابوعبيده [به صحت] نزديك تر است. ۲
سيوطى نيز آن را با عبارتى روشن تر آورده و آن را اشبه به صواب دانسته است. ۳ بغوى نيز در شمار اقوال در معناى ظاهر و باطن، از اين وجه ياد كرده است. ۴
اگر منظور از اين وجه، اين باشد كه باطن قرآن منحصر به اندرزهاى حاصل از داستان هاى امت هاى نخستين است، نمى توان آن را صحيح دانست؛ زيرا از جهات متعددى با مشخصات روايى باطن قرآن سازگارى ندارد:
الف. طبق اين ديدگاه، فقط آياتى كه داستان هاى امت هاى پيشين را بيان كرده، باطن دارد و در روايات فراوان، از جمله در روايت معتبر فضيل، آمده است كه تمام آيات قرآن ظاهر و باطن دارد.
ب. بسيارى از معانى يا مصاديقى كه در روايات، به عنوان باطن آيات ذكر شده است، اندرز حاصل از داستان هاى قرآن نيست؛ نمونه آن، بيان معناى ديدار امام براى آيه «ثُمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ» در روايت صحيح عبداللّه بن سنان است. ۵
ولى اگر منظور اين باشد كه باطن آياتى كه قصه هاى امت هاى نخستين را بيان كرده، اندرزهاى حاصل از آنهاست و اين بخشى از باطن قرآن است، قابل قبول است و چه بسا منظور از روايت مورد اشاره شيخ نيز همين معنا باشد.
2. ظاهر هر آيه اى افرادى است كه به آن آيه عمل كرده اند و باطن آن افرادى است كه در آينده به آن عمل مى كنند.
شيخ در بيان وجه دوم، از معناى حديث ظاهر و باطن، به عنوان سخنى كه از ابن مسعود حكايت شده، گفته است:
هيچ آيه اى نيست، مگر اين كه گروهى به آن عمل كرده اند و براى آن، گروهى است كه [در آينده] به آن عمل مى كنند. ۶

1.التبيان، ج۱، ص۹.

2.البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۶۹.

3.الاتقان، ج۲، ص۱۲۲۰.

4.تفسير البغوى، ج۱، ص۳۵.

5.ر. ك: من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۲۹۰.

صفحه از 28