تفسير نعمانى: بازشناسى منابع و هويت مؤلف - صفحه 53

مى برد. ۱ در اينجا ذكرى از كتاب تفسير نيست، اما در فصلى از كتاب ـ كه به مشهورين به كنيه اختصاص دارد ـ مى آورد:
ابوعبداللّه محمد بن ابراهيم، له تفسيرالقرآن لاهل البيت عليهم السلام. ۲
اگر بپذيريم كه اين ابوعبداللّه محمد بن ابراهيم، همان نعمانى باشد، بايد پاسخى براى اين پرسش ها بيابيم كه چرا ابن شهرآشوب نام او را در دو جا آورده (يك جا با نام مشهور و جاى ديگر در ميان مشهوران به كنيه) ۳ و چرا در همان مورد اول، نامى از تفسير او به ميان نياورده است؟ پرسش ديگر اين است كه چرا در فهارس و كتب رجالى پيش از ابن شهرآشوب همچون رجال النجاشى، رجال و فهرست شيخ طوسى و كتب ديگر تا زمان ابن شهرآشوب، نامى از اين تفسير در بين تأليفات نعمانى ديده نمى شود؟
در پاسخ به آخرين سؤال، شايد توجه به يك نكته راهگشا باشد و آن نكته اين است كه نعمانى سال هاى پايانى عمر را در شامات گذرانده و در آنجا بدرود حيات گفته ۴ و ابن شهرآشوب نيز از سال 571ق تا هنگام وفات در حلب سكونت داشته است، ۵ لذا براى ابن شهرآشوب امكان دسترسى به آثارى از نعمانى وجود داشته كه آنها را در سال هاى پايانى عمر به رشته تحرير درآورده و در دسترس ساير دانشمندانى كه در نقاط ديگر جهان اسلام مى زيسته اند، نبوده است و كتاب تفسير وى هم از جمله اين آثار بوده است.
كلبرگ احتمال مى دهد نسخه اى را كه ابن طاووس (م 664ق) در سعدالسعود، ۶ با عنوان تفسير اهل البيت از آن ياد كرده و حديثى را از آن نقل نموده، تفسيرى باشد كه ابن شهرآشوب ذكر كرده است. ۷ البته اين تنها يك احتمال است و دليلى براى اثبات آن در دست نيست.
قرينه ديگرى كه احتمال وجود كتاب تفسير اثر نعمانى را تقويت مى كند، ذكر نام اين كتاب در همين رساله مشهور به تفسير نعمانى است. در سلسله سند روايت نقل شده از اين تفسير آمده است:
قال ابوعبداللّه محمد بن ابراهيم بن جعفر النعمانى رضى الله عنه فى كتابه فى تفسير القرآن: حدثنا احمد بن سعيد بن عقده ... .
در واقع، اگرچه همه رساله مشهور به تفسير نعمانى را از آنِ نعمانى ندانيم، اما وجود اين روايت مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه نعمانى تفسيرى داشته كه دست كم اين يك روايت، بخشى از آن

1.معالم العلماء، ص۱۵۳: «محمد بن ابراهيم، ابوعبداللّه النعمانى، من كتبه كتاب الغيبة».

2.همان، ص۱۶۸.

3.البته درباره حسن بن على بن ابى حمزه بطائنى نيز نام وى با فاصله كمى در دو جا آمده است. ر. ك: همان، ص۷۱.

4.رجال النجاشى، ص۳۸۳.

5.الوافى بالوفيات، ج۴، ص۱۶۴.

6.سعدالسعود، ص۱۲۰ ـ ۱۲۱.

7.A medieval muslim scholar at work, pp. ۳۴۴-۳۴۵.

صفحه از 67