روش فهم حديث در شرح اصول الكافى ملاصالح مازندرانى - صفحه 121

به چگونگى عبارت در نسخه هاى ديگر اشاره دارد، وجه معناى حديث را نيز با تكيه بر آن توضيح مى دهد. ۱ از ديگر فوايد توجه به نسخه هاى گوناگون در اين شرح، تأييد برخى اقوال در معناى حديث ۲ و نيز ضبط صحيح كلمه است. ۳
بررسى ساير متون حديثى و جستجوى كتبى كه همان حديث را نقل كرده اند، راه دوم شارح براى اثبات متن است و اهميت ندارد كه اين احاديث، با همان سند يا سند ديگرى نقل شده باشند، بلكه آنچه اهميت دارد، يافتن متن هاى مشابه و تقويت متن به كمك نقل هاى ديگر است و اگر شارح، حديث ديگرى با متن مشابه حديثى كه درصدد شرح آن است، سراغ داشته باشد، آن را نقل مى كند:
در بعضى نسخه هاى اين كتاب و كتاب اعتقادات و عيون عبارت «و يؤخر من يشاء» با لفظ ماى موصوله آمده است كه با توجه به ماقبل، مناسب تر و ظاهرتر است. ۴
شارح در بررسى «فقال اخبرنى عن ربك متى كان» احتمال مى دهد كه واژه «متى» نبايد اينجا به كار رود و سپس با تكيه بر نقل اين حديث در كتاب عيون اخبار الرضا، اين احتمال را تأييد مى كند. ۵

2 ـ 2. معناشناسى با استناد به ادبيات عرب

آشنايى با ادبيات عرب لازمه فهم حديث است و فهم كلام ائمه عليهم السلام در گرو كشف و آگاهى از مفاد استعمالى واژه ها و كاربردهاى حقيقى و مجازى و استعارى آن در زمان نزول است و شارح اين فهم نخستين را در سايه توجه به نكاتى چند، ميسر كرده است. او به ضبط كلمات توجه بايسته و شايسته اى دارد ۶ و علاوه بر بيان ضبط هاى مختلف كلمه، به وجه مشهور آن اشاره مى كند، ۷ يا وجه فصيح تر را متذكر مى شود ۸ و برخى از وجوه منقول در ضبط كلمه را ناشى از تصحيف مى داند. ۹
در شرح ملاّ صالح كمتر پيش مى آيد كه شارح به واژه اى بپردازد و آن را از نظر ساختار (صرف)بررسى نكند. از اين رو، در بيان معناى افعال و مصادر، آنها را صرف مى كند ۱۰ و به بررسى چگونگى ساختار اسامى و حروف مى پردازد. ۱۱
ريشه يابى واژگان و تفسير چگونگى استخراج كلمه اى از كلمه ديگر در درك مفهوم واژه و نيز دايره استعمال آن يارى مى رساند، از اين رو، گاه به اشتقاق كلمات از يكديگر اشاره دارد؛ چنان كه واژه «اختر» را منقول از اختيار و نه اختبار مى داند ۱۲ و براى «رياح» دو وجه قايل مى شود؛ يا جمع كثرت از ريح يا جمع قلت ارواح است ۱۳ و «لا يشغل» را از شغل و نه أشغل مى داند و تعليل مى كند كه اَشغل

1.همان، ج۱، ص۶۳ .

2.همان، ج۱، ص۱۹.

3.همان، ج۳، ص۱۵۶.

4.همان، ج۴، ص۲۴۲.

5.همان، ج۳، ص۱۱۰.

6.همان، ج۳، ص۱۵۸.

7.همان، ج۱، ص۱۶۰.

8.همان، ج۳، ص۱۳۰.

9.همان، ج۱، ص۱۹۷.

10.همان، ج۱، ص۲۹۰ و ج۲، ص۱۸.

11.همان، ج۲، ص۱۸۳ و ص۲۷۶.

12.همان، ج۲، ص۹۷.

13.همان، ج۱، ص۱۰۳.

صفحه از 136