روش فهم حديث در شرح اصول الكافى ملاصالح مازندرانى - صفحه 122

منسوخ شده است ۱ و در جاى ديگر مى گويد:
خصال، با كسر، جمع خصلت با فتح است ... و به معناى غلبه در درگيرى است و نيز خصلت به معناى ويژگى است كه در اين جا همين اراده شده است و گويا به جهت جامعِ غلبه و فضيلت بين آن دو از اولى گرفته شده است. ۲
شرح مفردات الفاظ و مدلولات آنها، از لحاظ وضع، با علم لغت شناخته مى شود. اين علم براى فهم و تحقيق در الفاظ ضرورى است و شارح توجه وافرى به آن دارد و شواهد آن فراوان تر از آن است كه نياز به ذكر داشته باشد، اما بيان برخى نكات خالى از لطف نيست. شارح به اصل معناى واژه توجه دارد؛ چنان كه درباره واژه «ريبة» مى گويد كه در اصل، به معناى قلق و اضطراب است و سپس در معناى شك، سوءظن و تهمت رايج شد و هر سه معناى شايع، مستلزم معناى اصلى است و در ادامه، حمل هر چهار وجه را بر حديث جايز مى داند. ۳ علاوه بر اين، شارح به معناى واژه در عصر صدور توجه دارد و درباره واژه «فقه»، به طور مكرر، به اين موضوع اشاره دارد ۴ يا در تبيين معناى كلمه «حفظ» توضيح مى دهد كه برخى آن را بر يكى از وجوه تحمل مقرر در اصول فقه حمل كرده اند، اما آن اصطلاح جديدى است كه حمل كلام شارع بر آن بعيد است. ۵
ملاّ صالح غالبا با اصطلاح «فى العرف» به معناى شرعى واژه اشاره دارد؛ چنان كه درباره واژه «شكر» به معناى لغوى و عرفى مى پردازد و سپس رابطه بين آن دو را تبيين مى كند ۶ و معناى اصطلاحى واژگان را هم، به تناسب بحث، براى تبيين صحيح معناى واژه ذكر كرده است؛ چنان كه واژه طب را در لغت، به «حذاقت» ترجمه مى كند و هر حاذق را در نزد عرب طبيب مى داند. سپس به معناى اصطلاحى آن، به عنوان يك فن و دانش مى پردازد. ۷ پرداختن به وجه تسميه راهبرد ديگر ملاّ صالح در تبيين مفهوم لغوى است؛ چنان كه در وجه تسميه خداوند به جبار، شش وجه را بيان كرده است. ۸
بيان فروق لغوى به ما در فهم مرز دقيق و تفاوت ظريف واژه ها يارى مى رساند. در واقع، شناخت واژه هاى مترادف يك واژه هم فهم آنها و هم فهم واژه مدنظر را ساده تر مى كند و هم دانستن فرق بين آنها موجب درك گستره معنايى واژه مورد نظر مى شود. از اين رو، در شرح ملاّ صالح، در موارد لزوم؛ براى تبيين بهتر معنا به فروق لغوى پرداخته شده است. شارح در تبيين معناى دو واژه «ريا» و «شؤب» ابتدا، حالاتى را فرض مى كند و بر اساس حالات مفروض، رابطه آنها را با يكديگر تبيين مى كند و معتقد است كه اين رابطه گاه، تباين مطلق است و گاه، عموم و خصوص من وجه و ديگر گاه، عموم و خصوص مطلق. ۹ و در جاى ديگر، اختلاف «رحمت» و «رأفت» را از باب تفاوت سبب

1.همان، ج۱، ص۱۰۳.

2.همان، ج۲، ص۱۷۷.

3.همان، ج۲، ص۱۵۱.

4.همان، ج۲، ص۱۹۲.

5.همان، ج۲، ص۱۹۳.

6.همان، ج۱، ص۱۳۱.

7.همان، ج۱، ص۲۹۶.

8.همان، ج۳، ص۱۱۷.

9.همان، ج۱، ص۲۶۴.

صفحه از 136