روش فهم حديث در شرح اصول الكافى ملاصالح مازندرانى - صفحه 129

مجموعه روايات و داشتن نگرش جامع نسبت به آنها مى افزايد. اما اين كه روايات ديگر در نظر ما چه نحوى از كارآيى را مى توانند داشته باشند، بسته به هر دو طرف قضيه اين مسأله، متغير خواهد بود.
بارزترين استفاده شارح از ديگر احاديث در شرح يك حديث، آوردن آنها در تأييد معناست؛ چنان كه در شرح حديث «اى هشام! همانا خردمندان زياده بر احتياج از دنيا را كنار نهادند تا چه رسد به گناهان» به فرمايش حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم: «انسان در زمره متقين نباشد، مگر آنچه را كه در آن شبهه است، به جهت ترس از وقوع در شبهه، ترك كند» در تأييد معنا استناد شده است؛ ۱ همان طور كه در تأييد معناى «كسى كه از جانب خدا خرد نيابد، دلش بر معرفت ثابتى كه بدان بينا باشد و حقيقتش را دريابد، بسته نگردد»، دو حديث ديگر را آورده است. ۲
گاهى نيز شارح، پس از ذكر معانى و وجوه مختلف براى يك حديث، در حمل آن بر معناى مرجوح، به روايات ديگر استناد مى كند؛ چنان كه درباره عبارت «و خدا اندوخته هنگام تنگدستى است» بيان مى كند كه اين كه مراد از فقر و غنا همان معناى معروف بين مردم باشد، محتمل است؛ اما احتمال ديگر، فقر و غناى اخروى است و به حديثى از حضرت امير عليه السلام كه «بى نيازى و نيازمندى پس از عرضه بر خداوند سبحان است»، توسل مى جويد. ۳
شارح، آن گاه كه احاديث وارد شده در تأييد معناى حديث زياد باشند، به طورى كه معناى حديث حكم ضرورى دين را يافته باشد، از ذكر مؤيد خوددارى مى كند و فقط اشاره مى كند كه احاديث در اين باب زيادند؛ همان طور كه در تأييد فضيلت دعا و ضرورت آن مى گويد:
آيات فراوان و روايات متواتر از طرق خاصه و عامه در ترغيب و تشويق بدان وارد شده است تا آنجا كه آن را از ضرورى دين قرار داده است ...به گونه اى كه جوازى بر رد و انكار آن باقى نمى گذارد و زمينه اى براى عناد و استنكار نمى ماند. ۴
مهم ترين فايده توجه به احاديث ديگر، در فهم يك حديث، تبيين معناى آن است؛ زيرا گاه مفهوم حديث جز در سايه احاديث ديگرى كه در باب آن موضوع وارد شده اند، روشن نمى شود و شارح از اين ابزار در تبيين معنا سود جسته است. او حديث «بر خود آسان نگيريد تا سست نشويد» را به كمك حديث «كسى در پيرامون شبهات بگردد، نزديك است كه در آن واقع شود» تبيين مى كند؛ به اين كه چون انسان در امور مباح به افراط در افتد يا به مكروهات بپردازد، احتمال فرو رفتن او در ورطه هلاكت رود ۵ يا در وجه معناى «و به كارى كه بترسد در آن ماند، اقدام نكند» مى گويد كه عجز از انجام كار سبب ذلت نفس مى شود و تكيه او بر فرمايش حضرت صادق عليه السلام است كه: «براى مؤمن شايسته نيست كه خود را خوار سازد. سؤال شد: چگونه خود را خوار مى سازد؟ فرمودند: آن گاه كه

1.همان، ج۱، ص۱۶۷.

2.همان، ج۱، ص۱۷۶.

3.همان، ج۱، ص۱۶۱.

4.همان، ج۱، ص۲۸۰.

5.همان، ج۲، ص۱۵۲.

صفحه از 136