روش فهم حديث در شرح اصول الكافى ملاصالح مازندرانى - صفحه 131

همچنان كه در باب عبارت «خوشرفتارى و ضد آن بدرفتارى» با استناد به فرمايش حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه «اذا كان الرفق خرقا كان الخرق رفقا» چنين موضع گيرى را اتخاذ كرده است. ۱
هيچ گروهى نيست، جز آن كه فى الجمله به تأويل حديث قايل است. ۲ البته نكته مهمى كه نبايد از آن غافل ماند، آن است كه لفظ قرآن و حديث همواره بر ظاهر آن حمل مى شود؛ مگر آن كه قرينه اى عقلى يا نقلى بر خلاف آن دلالت كند. لذا شارح، تا حد امكان، بر حمل معنا بر ظاهر لفظ تأكيد مى كند؛ ۳ اما آنجا كه جمع بين احاديث و رسيدن به يك نتيجه واحد، جز در سايه تأويل حديثى امكان پذير نبوده است، شارح به تأويل آن اقدام كرده است.
او ذيل اين بيان امام عليه السلام كه فرمودند: «چون حديثى به شما رسيد و از قرآن و قول پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمگواهى بر آن يافتيد، به آن عمل كنيد و گرنه براى آورنده اش سزاوارتر است»، مى گويد كه بنابر قولى، مراد حضرت، آن است كه آن حديث را طرد كنيد و رد نماييد؛ چون مخالف كتاب و سنت است؛ اما در اين قول اشكال است؛ چرا كه عدم وجدان، مستلزم عدم وجود نيست تا مخالفت تحقق يابد و ممكن است كه بر آن دو، شاهد و گواهى باشد و ما ندانيم. سپس در سايه چهار حديث مشابه ديگر ـ كه در اين موضوع وارد شده است ـ وجه ديگر را آن مى داند كه نيافتن را در كلام امام به مخالفت تأويل كنيم. ۴
شارح در جاى ديگر، براى رفع تنافى روايات وارد در باب تقيه واژه «اثم» را به تأويل برده است و به معناى كمى پاداش گرفته است. ۵ نمونه هاى ديگر به تأويل بردن معناى حديث در باب احاديثى كه درباره خداوند وارد شده و احتمال برداشت معناى جسمانى بودن او مى رود، هم مى توان ديد؛ چنان كه در حديث «چون قائم قيام كند، خداوند دست خود را بر سر بندگان گذارد. پس عقولشان جمع گردد. در نتيجه، عقولشان كامل شود»، معناى دست را به قدرت يا شفقت يا نعمت يا احسان يا ولايت يا حفظ خداوند قابل تأويل مى داند. ۶

6 ـ 2.بهره گيرى از عقل

عقل، رسول باطن و مهم ترين حجت خداوند دانسته شده كه به وسيله آن، خداوند شناخته و راستى و درستى پيامبران، آشكار مى گردد. بديهى است كه سخنان نبى ـ كه نبوت او به راهنمايى همين حجت باطنى شناخته مى شود ـ نمى تواند مخالف با اصل حجت، يعنى عقل باشد. از اين رو، آموزه هاى دينى به ملاك و معيار بودن مبانى و احكام و دريافت هاى عقل به عنوان امرى فرا دينى اقرار دارد كه درست و نادرست، بدان سنجيده شود.
احاديث فراوانى درباره جايگاه والا و محورى عقل در اعمال دينى و غير دينى وجود دارد. از

1.همان، ج۱، ص۲۳۱.

2.التعليقة على شرح اصول الكافى، ج۱، ص۱۵.

3.شرح اصول الكافى، ج۱، ص۲۷۱.

4.همان، ج۲، ص۳۲۸.

5.همان، ج۱، ص۳۰۲.

صفحه از 136