روش فهم حديث در شرح اصول الكافى ملاصالح مازندرانى - صفحه 134

قالب اشكال مختلفى خود را بروز داده است. گاه، در قالب بيان اقوال و نظريات مختلف است و ديگر گاه، بيان وجوه احتمالى متبادر به ذهن و يا بررسى دلالت هاى مختلف الفاظ و مفاهيم، يا طرح ايراد فرضى و پاسخ به آن است. علامه شعرانى درباره اين ويژگى شارح مى گويد:
گاهى هدف، بيان مذهب حق از بين مذاهب موجود است كه اين وظيفه علماست كه محل نزاع را مشخص كرده و قول حق را با برهان و دليل بيان كنند و گاه، غرض بيان مفاهيم احاديث است و بيان آنچه كه موهم تناقض در آن است كه وظيفه محدثين است و شارح، مسلك اول را پيموده است. ۱
اما مى توان گفت كه شارح بين دو طريق را جمع نموده است؛ يعنى هم محلّ نزاع را مشخص كرده و قول حق را با برهان يادآور مى شود و هم از بيان مفاهيم احاديث غفلت نكرده است. او آنجا كه قولى را در تبيين مفهوم حديث سراغ داشته باشد، در صورت تناسب و به جهت باز كردن بيشتر بحث، ذكر مى كند ۲ و به دلالت هاى كلام توجه دارد ۳ و از تبيين معنا در سايه بررسى زواياى مختلف مفهوم و بيان وجوه احتمالى غفلت نكرده است؛ چنان كه ذيل عبارت «چون ايشان درباره آن به امر من رسيدند» مى گويد كه محتمل، وجوه چندى است و پنج وجه را ذكر مى كند؛ ۴ همان طور كه درباره عبارت «همچنان كه دانشمندان به شما آن را آموختند»، چهار وجه را بيان مى كند. ۵
او در بررسى از معناى «قول، بدون عمل ارزش ندارد»، ابتدا وجه معنا را ذكر مى كند و بعد، در هر دو وجه اشكال وارد كرده و آنها را رد مى كند و مى گويد به اين اشكال، به سه وجه جواب داده اند و هر سه وجه را بيان مى كند و سپس به آنها اشكال وارد ساخته و در پايان، به معناى درست از عبارت اشاره مى كند. ۶ رد معناهاى متبادر به ذهن ـ كه بعيد مى نمايد ـ يكى از راه هاى وصول به معناى مراد يا تبيين بيشتر معناست. و شارح، در شرح عبارات «سپس جهل را آفريد» ۷ و «سلامت و ضد آن ابتلا» ۸ از اين روش سود جسته است.
بيان مثال هاى ملموس ۹ و ضرب المثل هاى رايج ۱۰ از ديگر ابزارهايى است كه جهت تقريب مفاهيم به ذهن به خدمت گرفته شده اند و از آنجا كه زبان نظم، گاهى اثرگذارتر و گوياتر از نثر است: شارح آن را نيز دستاويزى در تبيين مفهوم قرار داده است ۱۱ و در شرح برخى احاديث، فوايد و نتايج آن را بيان نموده است؛ چنان كه پس از شرح حديث چهارم، از باب «ثواب دانشمند و دانشجو»، به بيان فوايد و نكات حديث مى پردازد و چهار فايده را ذكر مى كند. ۱۲ يا پس از تبيين معناى حديث

1.التعليقة على الكافى، ج۱، ص۲۱۵.

2.شرح اصول كافى، ج۳، ص۱۲۰ و ۱۲۱.

3.همان، ج۱، ص۱۷۱ و ص۱۵۶.

4.همان، ج۲، ص۱۱۱.

5.همان، ج۲، ص۵۳ .

6.همان، ج۲، ص۳۵۰.

7.همان، ج۱، ص۲۰۸.

8.همان، ج۱، ص۲۴۹.

9.همان، ج۱، ص۱۳۸.

10.همان، ج۱، ص۱۵۳.

11.همان، ج۱، ص۱۹۲ و ۲۵۹ و ۲۴۱.

12.همان، ج۲، ص۵۶ و۵۷ .

صفحه از 136