صحيحه أبان و تأثير آن بر شيوه استنباط - صفحه 5

طريق «على بن ابراهيم، از پدرش، و ديگرى به طريق «محمد بن اسماعيل، از فضل بن شاذان».
در سند كلينى، به طريق اوّل، هيچ گونه ابهامى وجود ندارد و بايد آن را صحيح و يا حداقل، حسن دانست. اين سند با طريق دوم نيز معتبر است؛ هر چند در بحث هاى رجالى درباره تمييز محمد بن اسماعيل، احتمالات متعددى مطرح شده است، ۱ ولى به هر حال، محمد بن اسماعيل ـ كه شيخ كلينى است و در ابتداى اسانيد الكافى قرار دارد، و نزديك به هشتصد بار كلينى از او حديث نقل مى كند ـ به دليل اعتماد كامل كلينى بر وى، ثقه است و روايات او در فقه، مورد قبول قرار مى گيرد. از اين رو، فقيهان دقيق النظر نيز در قبول روايات او ترديدى به خود راه نداده اند؛ مثلاً شيخ حسن فرزند شهيد ثانى، و صاحب مدارك، روايات او را مى پذيرند. ۲
شيخ طوسى نيز روايت ابان را در تهذيب با اين سند آورده است:
الحسين بن سعيد، عن محمد بن ابى عمير، عن عبدالرحمن بن حجّاج، عن ابان. ۳
با توجه به اين كه سند شيخ طوسى به حسين بن سعيد صحيح است ۴ و بقيه رجال اين سند نيز از ثقات اند، لذا روايت ابان، بر حسب سند شيخ طوسى نيز صحيح تلقى مى شود. ۵
شيخ صدوق هم در من لايحضره الفقيه اين روايت را با اين سند نقل كرده است:
روى عبدالرحمن بن حجّاج عن ابان بن تغلب.
ولى او در مشيخة الفقيه، سندى را كه صحيح شمرده مى شود، براى روايات عبدالرحمن بن حجاج، ذكر كرده است:
و ما كان فيه عن عبدالرحمن بن الحجاج فقد رويته عن احمد بن محمد بن يحيى العطار، عن ابيه، عن ابيه، عن احمد بن محمد بن عيسى، عن ابن ابى عمير و الحسن بن محبوب، جميعا، عنه. ۶
به هر حال، روايت ابان، علاوه بر آن كه با ورود به كتب حديثى مشايخ ثلاثه قابل اعتماد معرفى شده است و به نظر بزرگانى مانند شهيد اوّل، همين مقدار براى اعتبار روايتْ كافى است، ۷ از نظر سند نيز داراى اسانيد متعدد معتبر است كه بر اساس مبانى مختلف رجالى، مقبول واقع مى شود.
شگفت آور است كه ميرزا حسن آشتيانى، اين روايت را رمى به «ضعف» مى كند و سند آن را «ضعيف» مى شمارد! ۸ و شگفت آورتر آن كه اين اشكال در بحث هاى آية اللّه خويى تكرار شده

1.ر. ك: سماء المقال، فى تحقيق علم الرجال، ج۱، ص۱۷۰.

2.ر. ك: «رسالة فى تعيين محمد بن اسماعيل الواقع فى بداية اسانيد الكلينى».

3.التهذيب، ج۱۰، ص۱۸۴.

4.ر. ك: معجم رجال الحديث، ج۵ ، ص۲۴۵.

5.ملاذ الاخيار، ج۱۶، ص۳۷۶.

6.من لايحضره الفقيه، ج۴، ص۴۴۷، و ر. ك: روضة المتقين، ج۴، ص۳۵۴ و ج۱۴، ص۱۶۱.

7.ذكرى الشيعة، ج۱، ص۴۳: وفى الكافى و من لايحضره الفقيه ، و التهذيب بلاغ واف و بيان شاف.

8.بحر الفوائد، ص۳۹ و ۲۴۸.

صفحه از 27