دامنه معنايى حكمت در قرآن، اخلاق و حديث - صفحه 32

است؛ مانند: «ذَ لِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَيَـتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ» . ۱ از اين شش مورد كه بگذريم، در ديگر آيات، حكيم به عنوان صفت خداوند يا يكى از اسماى حسناى او به كار رفته و بيشتر در كنار عزيز و پس از آن در كنار عليم، واسع، و عليّ آمده است.
از بررسى اين آيات، اجمالاً، كمال اهميت مفهوم حكمت را بيشتر در مى يابيم؛ زيرا نام هاى نيكو از آن خداوند است. پس حكيمْ نامى است نيكو. همچنين حكيمْ صفت قرآن است و در جاهاى ديگر از قرآن به عنوان نور و هدايت و روشنى ياد شده است. در نتيجه، حكيم نيز مى تواند به معناى نور، هادى و روشنى باشد. فرمان الهى نيز از اين منظر حكيمانه است.

حكمت در اخلاق

به طور سنتى، انتظار مى رود كه در علم اخلاق درباره حكمت بحث كاملى صورت گيرد و ابعاد اين واژه كاويده شود؛ زيرا از سويى، نام ديگر علم اخلاق، حكمت عملى است و از سوى ديگر، حكمت يكى از فضايل اخلاقى معرفى مى شود. در عرف مسلمانان و پس از ترجمه فلسفه يونانى و انتقال معارف آن سرزمين به جهان اسلام، مناسب ترين نام براى فلسفه، حكمت تشخيص داده شد و اين معادل گذارى پذيرفته و رايج شد و اين تلقى به قبول ادامه يافت و همچنان ادامه دارد. نمونه اى از اين نگرش را در المنظومة سبزوارى، مى توان ديد كه فلسفه اسلامى را در قالب منظومه اى مى سرايد و بر آن است كه المنظومة وى در بردارنده حكمتى است كه در قرآن به عنوان «خير كثير» از آن ياد شده است. ۲
در اين نگرش ـ كه به وسيله فلاسفه ارائه و گسترش داده شده است ـ حكمت، بخشى از دانش گسترده ترى به شمار مى رود كه وظيفه اصلى آن، فهم و تحليل عقلانى جهان و شناخت عالم بيرون است. ابن سينا حكمت را از نوعى فعاليت عقلانى دانسته، آن را اين گونه تعريف مى كند:
حكمت، عبارت است از استكمال نفس انسانى از طريق تصور امور و تصديق حقايق نظرى و عملى، به قدر طاقت انسانى. ۳
از اين منظر، حكمت گونه اى فعاليت قوه عاقله به شمار مى رود و به دو بخش تقسيم مى گردد؛ زيرا گاه، معلومات يا دانسته هاى ما صرفا دانستنى هستند و خارج اراده ما قرار دارند و گاه، تابع خواست و اراده ما. به تعبير ديگر، گاه، ما به چيزهايى «علم» پيدا مى كنيم و گاه، بايد به امورى «عمل» كنيم. بخش نخست، حكمت نظرى و بخش دوم، حكمت عملى ناميده مى شود. حكمت نظرى سه شاخه دارد: حكمت طبيعى، حكمت رياضى و حكمت الهى يا فلسفه اولى يا فلسفه الهى. حكمت عملى نيز داراى سه شاخه است: حكمت مدنى، حكمت منزلى و حكمت خُلقى. ۴

1.سوره آل عمران، آيه ۵۸ .

2.نظمتها فى الحكمة التى سمت /فى الذكر بالخير الكثير سُميَّت (شرح المنظومة، ج۲، ص۳۵).

3.عيون الحكمة، ج۲، ص۳.

4.همان، ص۶ ـ ۱۶؛ تلخيص المحصل، معروف به نقد المحصل، ص۵۲۶ .

صفحه از 53