دامنه معنايى حكمت در قرآن، اخلاق و حديث - صفحه 43

هر كه پرگويى كند، ياوه گويى خواهد كرد.
همچنين امام رضا عليه السلام فرمود:
ما احسن الصمت من غير عيّ، و المهذار له سقطات؛۱چه نيك است خاموشى، نه از سردرماندگى، و پرگو را لغزش هايى است.
علت دوم خاموشى شخص حكيم آن است كه به اين باور رسيده است كه سخنانش نيز بخشى از عمل او به شمار مى روند و در نتيجه، بايد پاسخگوى آنها باشد. امام على در اين باره مى فرمايد:
من علم ان كلامه من عمله، قلّ كلامه الا فيما يعنيه؛۲كسى كه بداند گفتارش از كردارش به حساب خواهد آمد، كم سخن خواهد شد، جز در كارى كه به او مربوط است.
همين مضمون، با اندك تفاوتى، از امام صادق عليه السلام نقل شده است. ۳ امام على عليه السلام در وصفى آرمانى از يكى از ياران خود ـ كه گفته مى شود عثمان بن مظعون يا ابوذر است ـ مى گويد كه وى اگر در پرگويى مغلوب ديگرى مى شد، هرگز در كم گويى كسى بر او غلبه نمى كرد. سپس مخاطبان را به داشتن چنين وصفى فرا مى خواند. ۴

ج. حكمت و زهد

زهد با حكمت، پيوندى مستقيم و ناگستتنى دارد و در برخى از روايات، دريچه حكمت معرفى شده است. حضرت رسول فرمود:
اذا رأيتم الرجل اعطى الزهد فى الدنيا فاقتربوا منه، فانه يلقى الحكمة؛۵هر گاه كسى را ديد كه در دنيا زهد پيشه كرده، به او نزديك شويد كه حكمت به او القا مى شود.
امام على عليه السلام نيز فرمود:
مع الزهد تثمر الحكمة.۶
در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام پيوند ميان زهد و حكمت آشكارتر مى گردد. مضمون اين حديث، آن است كه هر كس چهل روز خالصانه به خداوند ايمان بورزد، خدا او را نسبت به دنيا زاهد ساخته، درد و درمان آن را به او نشان خواهد داد و حكمت را در قلبش استوار كرده زبانش را بدان جارى خواهد ساخت. ۷

1.مشكاة الانوار، ص۳۵۸.

2.نهج البلاغه، حكمت ۳۴۹.

3.مشكاة الانوار، ص۳۶۰.

4.و كان اذا غلب على الكلام، لم يغلب على السكوت (نهج البلاغه، حكمت ۲۸۹).

5.روضة الواعظين، ص۴۷۹.

6.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۷۷.

7.اصول الكافى، ج۲، ص۱۶.

صفحه از 53