حديث ذباب: آموزه‏اى طبى يا حديثى مجعول - صفحه 61

پيداست كه شناور ساختن مگس باعث مرگ آن مى شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم با وجود چنين ويژگى، نه تنها از نجاست آن غذا سخن نگفته، بلكه از شفابخشى آن ياد كرده است.
سيد مرتضى (م 436 ق) نخستين فقيه شيعه است كه حديث ذباب را از طريق ابوهريره نقل كرده است. نقل از طريق ابى هريره نشان مى دهد كه سيد مرتضى به منبعى از شيعه براى اين حديث برنخورده است. نيز با توجه به اين كه سيد مرتضى شاگرد شيخ مفيد بوده و خود استاد تأثيرگذار شيخ طوسى است، مى توان با قاطعيت اذعان كرد كه حديث ذباب در منابع اصيل شيعه ذكر نشده است؛ زيرا اگر اين حديث در منابع شيعه وجود داشت، بايد او اين حديث را از اين منابع نقل مى كرد.
ابن زهره حلّى (م 585 ق) در كتاب غنية النزوع، در عين استناد به حديث ذباب، در ردّ مخالفان، از جمله شافعى ـ كه معتقدند مردار حيوان فاقد نفس روان، نجس است ـ تصريح مى كند كه اين حديث از طريق عامه نقل شده است. ۱ اين، گواه ديگرى است بر اين كه حديث ذباب در منابع شيعى نيامده است.
على بن محمد قمى ۲ (م سده هفتم)، علامه حلّى (م 726 ق) در تذكرة الفقهاء، ۳ و منتهى المطلب، ۴ روايت مورد بحث را با اين تعبير «آنچه روايت كرده اند» يا «آنچه مسلم و ابوداود آورده اند» ذكر كرده است. از ميان فقيهان متأخر، سيد عبداللّه جزايرى(م 1180 ق)، ۵ محقق نراقى (م 1244ق) ۶ و صاحب جواهر (م 1266 ق) ۷ از جمله فقيهانى هستند كه از روايت ذباب نام برده اند. پس از فقيهان مذكور، ديگر در ميان آثار فقهاى سده چهاردهم و پانزدهم خبرى از ذكر حديث ذباب ديده نمى شود.
از آنچه گفته آمد، مى توان به اين نتيجه رسيد كه فقيهان شيعه، عموما، از كنار حديث ذباب بى اعتنا گذشته اند يا اگر به آن استناد كرده اند، اين نكته را مورد اشاره قرار داده اند كه اين روايت را از منابع اهل سنّت نقل كرده و از آن به هدف پاسخ به ديدگاه فقهاى اهل سنّت نظير شافعى بهره جسته اند.

حديث ذباب در منابع اهل سنّت

بر عكس منابع حديثى شيعه، حديث ذباب در عموم و بلكه محكم ترين جوامع حديثى اهل سنّت، از جمله برخى از صحاح ستّه آمده است. احمد بن حنبل (م 241 ق) در مسند خود از طريق ابوهريره از

1.گفتار او چنين است: «فامّا ما لا نفس سائلة فلا ينجس الماء بموته فيه، بدليل هذا الاجماع و نحتج على المخالف بما روى من طرقهم من قوله صلى الله عليه و آله وسلم:.... (غنية النزوع، ص۴۲).

2.جامع الخلاف و الوفاق، ص۲۶.

3.تذكرة الفقهاء، ج۱، ص۵۹ ـ ۶۰ .

4.منتهى المطلب، ج۱، ص۱۶۶ ـ ۱۶۷.

5.التحفة السنية، ص۳۱۱.

6.مستند الشيعة، ج۲، ص۳۳۳.

7.جواهر الكلام، ج۳۶، ص۳۸۸.

صفحه از 69