حديث ذباب: آموزه‏اى طبى يا حديثى مجعول - صفحه 68

و نصب ها از جمله امور دنيايى مردم نيست؟ اگر چنين است، پس چرا اين كارها به مردم، كه طبق روايت ساختگى پيشين، از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نيز آگاه ترند واگذار نشده است؟! ۱
اگر قرار باشد به خاطر اين مبنا در كليه رواياتى كه به گونه اى كه به امور دنياى مردم است، احتمال داده شود كه با علم مخالف باشد و خطا و اشتباه در آن راه يافته باشد، آيا مى توان به صدها روايت ـ كه در اين زمينه وارد شده ـ اعتماد كرد؟!
به عنوان مثال، آيا مى توان به كليه رواياتى كه درباره بهداشت تن، دندان و .... وارد شده يا در مورد درمان بيمارى ها توصيه هايى كرده يا درباره خواص گياهان و خوراكى ها اظهارنظر كرده و صحت و عدم صحت آن از نظر علمى ثابت نشده، تمسك نمود؟ پيداست كه نتيجه اين مشرب، تعطيلى بخش عظيمى از روايات است كه شايد از نظر مدافع اين نظريه نيز امرى ناروا تلقى گردد؛ به علاوه، اگر واقعا پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نسبت به دنياى مردم بى اطلاع است؛ چرا در اين مورد اظهار نظر مى كنند؟ آيا مسأله اى همچون افتادن مگس در ظرف غذا جزء نيازهاى جارى و پرسش هاى مردم بوده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ناخواسته و العياذباللّه از روى جهل، درباره اش اظهار نظر كرده باشد؟! اگر فرض بر اين باشد كه چنين كارى زيان رآور است و ممكن است انواع و اقسام بيمارى هاى خطرناك در اثر عمل مردم به اين توصيه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم شايع گردد و حتى موجب مرگ و مير بسيارى شود، آيا پيامبرى كه رحمت براى مردم است، مى تواند پاسخگوى آن باشد؟!

ديدگاه پنجم. حديث ذباب حديثى مجعول

گروهى از انديش وران حديث ذباب را مردود دانسته و معتقدند با دستاوردهاى علمى و دانش بشرى منافات دارد، زيرا علم، مگس را حشره اى مى شناسند كه سراسر با زباله ها و ته مانده هاى غذا و ... سر و كار داشته و از اين جهت حامل ميكروب است، و از آنجا كه پذيرفته نيست پيامبراكرم صلى الله عليه و آله وسلمسخنى مخالف دستاوردهاى دانش بشرى فرموده باشد، پس اين روايت از ايشان صادر نشده و مجعول است.
حسين حاج حسن، ۲ محمود ابوريه، ۳ محمد توفيق صدقى ۴ و استاد سبحانى از جمله كسانى هستند كه حديث ذباب را مردود دانسته اند.
استاد سبحانى، پس از نقل روايت، از ابوهريره، از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم مى نويسد:
اعتقاد به صحت اين حديث جدا مشكل است؛ زيرا علم كشف كرده است كه مگس در بال هاى خود ميكرب هاى كشنده و زيان آور را به دوش مى كشد و به هيچ عاقلى برنمى خورم كه چنين

1.براى تفصيل بيشتر ر. ك: اضواء على السنة المحمدية، ص۴۲ ـ ۴۵.

2.نقد الحديث فى علم الرواية و الدراية، ص۲۷.

3.اضواء على السنة المحمدية، ص۴۲ ـ ۴۵؛ شيخ المضيرة ابوهريرة، ص۲۴۸ ـ ۲۵۴.

4.دفاع من وحى الشريعة ضمن دايرة السنة و الشيعة، ص۴۱۲ ـ ۴۱۵.

صفحه از 69