گرايش‏هاى مانوى در روايت «آكِلَةُ‏الخَضِر» - صفحه 75

(سيوطى). اين تعبير در هيچ روايت ديگرى در جوامع حديثى به كار نرفته است. ۱
6 . براساس تفاسير، عبارت «گويى مى خواست او را تحسين كند»، نشان مى دهد كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلماز اين پرسش مسرور شدند. تنها در گونه «ز» پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به جاى «اين السائل؟» مى گويد: «اشاهدون السائل؟». پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم از نظر سِندىِ شارح، با اين پاسخ سؤال گونه مى خواست حس خوبش را نسبت به سؤال كننده ابراز كند. مى توان آن را اين گونه ترجمه كرد: «كسى كه اين سؤال را پرسيد، خود شاهدى بر اين مسأله است».
7. «إنّهُ لايأتى الخيرُ بالشَّرِّ». اين عبارت را مجددا بررسى خواهيم كرد؛ اما اكنون، فقط تفسير سنتى خود قسطلانى را مطرح كنيم كه مى گويد: اين عبارت، يعنى «آنچه خدا خير بداند، خير است و آن را كه خدا شر بداند، شر است». سِندى تفسيرى فايده گرا (utilitarian interpretation) ارائه مى كند و مى گويد: خير، در اين جا، به معناى «دارايى مادى» (مال) است. وى براى اين معنا، به آيه 180 سوره بقره «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَ لِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» اشاره مى كند.
8 . باقلانى اين پاراگراف را در إعجاز القرآن خود به عنوان يكى از مصاديق «بديع» در سخنان منسوب به حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم ذكر كرده است. ۲ وى اين متن را با ساختار صحيح نحوى اش ذكر مى كند: (إنّ ممّا يُنبتُ الرَّبيعُ ما يَقتُلُ حَبَطا او يُلِمُّ)، در حالى كه در تمام پنج گونه نقلى كه در اينجا مطرح شد [الف، و، ز، ى، ك] ضمير «ما» و عبارت متمم «حبطا» (بجز در گونه «ى») وجود ندارد، كه قسطلانى نيز به آن توجه كرده است. ۳ «حبطا» به معناى «ورم سراسرى» و طبق نظر قسطلانى، بيمارى اى كه شتران را هلاك مى كند، تقريبا در تمام گونه هاى ديگر آمده است و اين مى تواند شاهدى بر تاريخ بسيار قديمى متن روايت شده باشد. باقلانى در شرح و توضيح خود، احتمالاً كاربرد فعل «المّ» به معناى «در شرف انجام چيزى بودن» را مراد كرده است. واژه «الربيع» را به زمين ترجمه كرده ايم، اما قسطلانى و سِندى معتقدند اين كلمه به نهر آب اشاره

1.سخن مؤلف، ظاهرا، به استقصاى تام متكى نيست. قديم ترين متون لغت عرب، چون العين، (خليل بن احمد، م ۱۷۵ق) اين واژه را به عرق حمى [تب ]ترجمه كرده اند. اين سخن، بعدها در صحاح (جوهرى، م۳۹۹ق) و ديگر متون لغوى متأخر تكرار شده است. در متون سيره و تاريخ نيز اين واژه را فراوان مى توان يافت؛ مثلاً ر. ك: سيرة النبى، ج۱، ص۱۴۳. بجز اين، واژه «رُحضاء» غالبا در دو جاى ديگر در متون كهن آمده است: نخست، در گزارش هاى مربوط به وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم، مثلاً در غريب الحديث ابوعبيد قاسم بن سلام (م ۲۲۴ق)، ج۴، ص۴۱۳، و الفائق فى غريب الحديث، ج۲، ص۲۷، و دوم، در داستان معروف سؤال از مالك بن انس درباره آيه «الرَّحْمَـنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» . براى نمونه اى از آن، ر. ك: فتح البارى، ج۱۳، ص۳۴۲.

2.إعجاز القرآن، ص۷۰.

3.در بيشتر نقل هاى قديمى (مُسلِم، بخارى، احمد بن حنبل، نسائى و بيهقى) عبارت به صورت مجهول چنين آمده است: «إنَّ ممّا ينبت الربيع يقتل [حبطا] او يلمّ». تنها يكى از نقل هاى بخارى كمى تفاوت دارد: «إنّه كلّما ينبت الربيع ما يقتل حبطا او يلمّ». بجز باقلانى كه مؤلف در متن بالا به وى اشاره مى كند، شكل صحيح تر اين جمله را در آثار ديگرى نيز مى يابيم. فى المثل، ر. ك: غريب الحديث ابوعبيد، ج۱، ص۸۹ ؛ غريب الحديث ابن قتيبة، ج۲، ص۱۵۷؛ مفردات غريب القرآن، ص۱۰۶؛ الفائق فى غريب الحديث، ج۲، ص۱۰۷؛ مجمع البيان، ج۲، ص۷۲ ـ ۷۳.

صفحه از 83