گرايش‏هاى مانوى در روايت «آكِلَةُ‏الخَضِر» - صفحه 79

فاقد اعتبار ديگر گونه هاست. گرچه متن «ط» در چندين نكته با گروه چهارم مشترك است، اما شواهد اين متن، آن را بيشتر به گروه سوم، يعنى «گروه دوم مدنى» نزديك مى سازد.
سرانجام به گروه چهارم مى رسيم كه تركيبى از گونه هاى «د، ه» است و آشكارا سندى مصرى دارد. پس از خُدرى، عياد بن عبداللّه بن سعد بن ابى السرح الفهرى است كه در سند «ط» هم بود. او پسر دومين حاكم مصر است كه در سال 657 [ميلادى ]درگذشت. سال وفات عياد را ابن سعد بيان نكرده است. ۱ پس از او سعيد بن ابى سعيد المَقبُرى كه ابن سعد درباره او به اظهار نظرى بسيار مختصر اكتفا مى كند، ۲ و نهايتا محدث و فقيه مشهور مصرى ليث بن سعد (م 780م). ۳
ساختار متن دو گونه اين «گروه مصرى» تا حدودى شبيه ساختار متن گروه اول مدنى («ب» و «ل») است. در بند 4 آن آمده است كه پيامبر پس از شنيدن سؤال «به مدت يك ساعت» سكوت كرد. در ادامه موضوع وحى مطرح نمى شود و بند 5 هم وجود ندارد. با اين همه، مهم ترين ويژگى [اين گروه] از اين قرار است: در بند 7 پيامبر دوباره مى گويد: «آيا او (يا: آن) واقعا خوب است؟» ما قبلاً با اين واژه ها در گونه «ب» آشنا شديم، اما اينجا قبل از بند 7 است. در مجموع بندهاى 9 تا 11 متنى تقريبا مشابه با متن گروه دوم مدنى داشتند، همراه با چندين ويژگى كه به گونه «ط» مربوط است.
بنابراين، شواهدِ روايت در گروه مصرى اجازه مى دهد كه آن را متنى بينابين دو گروه اول و دوم مدنى بدانيم و همين امر منشأ بسيار قديمى آن را اثبات مى كند.
در تبيين تلاش لغوى و تاريخى مان در باب روايت مورد بحث، به دو نكته بايد توجه كرد: نخست اين كه آيا خير مى تواند شر به بار آورَد (بند 7). دومين نكته فهم عبارت «آكلة الخضر» (بند 9) است.
سؤال «اوَيأتى الخيرُ بالشرِّ؟» سؤالى نيست كه از منظرى اسلامى به ذهن يك مسلمان متعارف يا مسلمان كاملاً سنتى خطور كند. كاربرد اصطلاحات خير و شر به عنوان مفاهيمى انتزاعى در ادبيات كلامى، نسبتا نادر است. به عكس، در اسلام اين اصطلاحات كمابيش معناى مادى منفعت يا ضرر، از منظرى انسانى مى دهند. شروح و تفاسير حديثى در ذيل روايت مورد بحث، مثال هاى فراوانى ارائه داده اند.
هنگامى كه خير درباره خداوند به كار رود كه مى تواند با قدرتش هر آنچه خواهد انجام دهد در آن صورت به همان معنايى است كه متكلمان تلاش مى كنند تا اثبات كنند: خير چيزى نيست جز يكى از وجوه فعل الهى.
بيضاوى در تفسيرش در ذيل آيه 26 سوره آل عمران كه درباره خداوند مى فرمايد: «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» ، مى گويد: «خير» از آن رو در اينجا به تنهايى ذكر شده است كه خداوند همواره آن را به صورت

1.الطبقات، ج۵، ص۱۸۰. به گفته ابن حجر در تقريب، وى در آغاز سال ۱۰۰ هجرى درگذشته است. ر. ك: تهذيب، حاشيه ابن حجر، ج۸ ، ص۲۰۱. (هارالد موتسكى)

2.الطبقات، ج۵ ، ص۱۹۸.

3.ر. ك: وفيات الأعيان و انباء ابناء الزمان، ش۵۵۹ .

صفحه از 83