نگاهى ديگر به تفسير اَثَرى - صفحه 112

من السلف الاخيار. ۱
چنان كه ملاحظه مى كنيم، گرچه تعاريف فوق، مضمون واحد و مشتركى را تكرار مى كنند، اما روى به تفصيل دارند و اين تفصيل ـ چنان كه خواهد آمد ـ محل تأمل است.
چند نكته درباره اين دسته از تعاريف شايان بيان است:
1. در هر تعريفى بر عنصر يا عناصرى تكيه مى شود. در اين تعريف ها، بر مصادر تفسير اثرى تكيه شده است؛ يعنى اين روش تفسيرى را از روى مصادر و منابع آن تعريف كرده اند.
2. در اين تعريف ها، خود مصادر (يعنى قرآن، سنت نبوى، سخن صحابه و تابعيان) به منزله بيان و تفسير آيات و به تعبير دقيق تر، مفسِّر آيات محسوب شده اند. به ديگر عبارت، ميان مفسر، كنش تفسير و مصادر تفسير خلط صورت گرفته است و مرز ميان اين سه ناپيداست و بلكه اين سه، يكى شده اند.
3. بنابراين، نقش صاحب اثر تفسيرى، يعنى مفسر، ناديده گرفته شده است؛ گويى اساسا مفسرى در كار نيست و متنى، متن ديگر را، بى دخالت مفسر، تفسير مى كند. از اين رو، اين بحث پيش مى آيد كه در تفسير اثرى چه كسى مفسر است؟ خداوند، پيامبر، صحابه يا تابعان؟ اگر چنين است، پس صاحب اثر تفسيرى چه كاره است؟
4. در ذيل اين تعريف ها، اين پرسش و اختلاف مطرح است كه منشأ و مبناى اعتبار تفسير صحابه چيست و دايره اين اعتبار و حجيت كدام است؟ در اين باره آراى حاكم، ابن الصلاح، نووى سيوطى و ديگران شنيدنى است. ۲ علماى شيعه نيز در اين باره آراى متفاوتى يافته اند. ۳ نيز اين اختلاف به چشم مى خورد كه آيا قول تابعيان در تفسير را هم مى توانيم در شمار تفسير اثرى قرار دهيم يا نه؟ ۴
5 . در اين گونه تعريف ها، تفسير قرآن با قرآن، با صراحت تمام، بخش و پاره اى از تفسير اثرى دانسته شده است. بنابراين تعريف ها، مرز ميان تفسير اثرى و تفسير قرآن با قرآن، به مثابه يك روش تفسيرى مستقل، از ميان مى رود و يا دست كم، هر دو روش نيازمند باز تعريف خواهند بود. از اين رو، برخى از تفسيرپژوهان، با تكيه بر معناى اصطلاحى «اثر»، قرآن را مشمول معناى اصطلاحى اثر ندانسته اند و بر اين باورند كه تفسير قرآن با قرآن را از مقوله تفسير اثرى دانستن خطاست. ۵
6 . در نگاه نخستين به نظر مى آيد اين تعريف ها با توجه به اين كه تفسير صحابه و تابعيان را جزو مصادر معتبر تفسير اثرى برشمرده اند، صرفا از آن اهل سنّت باشد. حال آن كه چنين نيست. پاره ايى از

1.اصول التفسير و قواعده، ص۱۱۱.

2.التفسير و المفسرون، ج۱، ص۹۴ ـ ۹۶.

3.تفسير و مفسران، ج۱، ص۲۷۵ ـ ۲۸۴.

4.التفسير و المفسرون، ج۱، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹ و ۱۵۲؛ تفسير و مفسران، ج۱، ص۳۸۶ ـ ۳۹۳.

5.آفاق تفسير، ص۱۲۴.

صفحه از 127