چون و چرايى در تشخيص موضوعات - صفحه 140

و فرضى كه ابوحنيفه مى گفته، روايتى ذكر مى كرده ـ نيز روشى بوده است كه امام باقر عليه السلام به عنوان واكنش نسبت به فقه پُرفرع و «لولويى» ابوحنيفه به وى اجازه داده بودند. پس ريشه اين نسبت، ابوحنيفه و به خاطر كثرت روايات ادعايى جابر بوده است. تا همين اندازه معلوم مى شود كه نسبت كذب به جابر از كجا ريشه مى گيرد و آيا در اين صورت مى توان وجود اين نسبت را سبب علم به وضع رواياتى دانست كه وى نقل كرده است؟!

3. متهم ساختن راويان به اقسام اتهام بدون پيگيرى و اثبات آن از منابع معتبر

اكثر مواردى كه به غلو فساد و عقيده و مذهب و مجهول بودن و...، در مورد يك راوى حكم شده است، صرفا جايى چنين اتهامى در مورد راوى وجود داشته است، اما اين كه اين طعن و اتهام از چه ناحيه اى به وى وارد شده است و اين كه آيا رجاليان، حتى آنها كه خود اين مطاعن را نقل كرده اند، در مباحث اجتهادى خود به چه داورى نهايى در خصوص راوى رسيده اند و با مرويات وى در كتب حديثى خود چه معامله اى كرده اند، امرى است كه صاحب الموضوعات از آن غفلت فرموده است؛ يعنى وجود يك نسبت در يك منبع رجالى، حتى ضعيف، موجب حكم شده است. به ذكر چند نمونه بسنده مى شود:
ـ دقت در منابع نشان مى دهد نسبت غلو در مورد راويان به گونه هاى متفاوت و با مناشى ء مختلفى است. گاه اين نسبت به دليل اعتقادات خلاف آنها بوده است كه مواردى از آن را خود ائمه عليهم السلام هشدار داده اند و گاه نسبتى از جانب مخالفين و به جهت عقايد بسيار محكم افراد درباره ائمه عليهم السلام و نقل روايات فضايل ايشان توسط آن راوى بوده است؛ عقايدى كه اگر چه روزگارى حتى از نظر بعضى اصحاب ما غلو شمرده مى شد، امروزه، بعضا، ضرورى مذهب است. اين است كه همواره اين نسبت مورد موشكافى و دقت هاى موردى واقع شده است؛ مثلاً به دليل وجود «خيبرى بن على الطحان» در سند روايتى خدشه شده است به اين بيان كه «قال جماعة ان فى مذهبه ارتفاع يعنون بذلك الغلو». ۱ صاحب معجم به دليل اين كه فساد مذهب دليل فساد حديث نيست، ضعف حديث او را نپذيرفته است؛ چون ضعيف الحديث بودن راوى از ابن غضايرى نقل شده است كه انتساب كتابش به او مورد اطمينان ايشان نيست. ۲ اما صاحب تهذيب المقال در مرويات وى از زاويه اى دقيق تر نگريسته است و نتيجه گرفته است:
ان روايات الخيبرى تشير الى معرفته و علو شأنه و شموخه فى ولاء اهل البيت عليهم السلام فلم يترك تحديث روايات فضائلم مما ربما يخاف بنشرها من اعدائهم و من لوم اللائمين و اوهمت لبعض الارتفاع و الغلو ... ان احاديثالخيبرى تنبى ء عن معرفته و تثبّته و منزلته.
آن گاه به حديث ابوجعفر عليه السلام «يا بنى! اعرف منازل الشيعة على قدر روايتهم و معرفتهم»، ۳ اشاره

1.الموضوعات، ص۲۴۱.

2.معجم رجال الحديث، ج۸، ص۸۳ .

3.معانى الاخبار، ص۱، ح۲.

صفحه از 149
کلیدواژه