چون و چرايى در تشخيص موضوعات - صفحه 145

2. طرد حديث بدليل مخالفت اثبات نشده با مرام ائمه عليهم السلام

از نظر ايشان، چون امورى مثل «تشفى به سبّ» و «نقل غيبيات»، مرام ائمه عليهم السلام نيست، بسيارى از روايات، به دليل مخالفت با اين گونه مرام ها، مردودند؛ ۱ اما ظاهرا رواياتِ مبين مرام ائمه عليهم السلام، هم نقل غيبيات را گزارش كرده اند هم، بعضا، اعتراضات شديد و توهين آميز به مخالفين را! مؤلف گرانقدر بارها در همين اثرِ خود از لعن و نكوهش و تشنيع معصوم عليه السلام نسبت به غلات ياد كرده است، بدون آن كه يك بار هم احتمال تشفى، و بنابراين مردود بودن روايت، را بدهد. جاى اين پرسش وجود دارد آيا همان طور كه معصوم عليه السلام . كه همواره روشش در برخورد با مخالفين، تسامح و تأليف بود. گاه به جهت تنوير افكار و دور كردن فتنه هاى اعتقادى درون مذهبى با تعابير تند و تكان دهنده اى كه در تاريخ ماندگار شد، كج انديشان را نكوهيد؛ ممكن نيست با دلايلى مشابه و براى دفع فتنه هاى جدى ترِ برون مذهبى، با روش هايى كه معمولاً در ميان توده ها ماندگارترند، به روشنگرى پرداخته باشد؟! و چرا از نظر ايشان تمام غيبيات منسوب به ائمه اساطير است؟!

3. ادعاى مخالفت حديث با عقل، عقايد و ضروريات

ايشان در رواياتى كه به ظهور خوارق و معجزاتى قبل از رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله دلالت دارد، اشكال مى كند ۲ كه معجزه وسيله اى براى اثبات رسالت و نبوت به قدر نياز و ضرورت است، اما قبل از رسالت پيامبر نيازى به اين امور نبوده است. اين سخن اولاً، نقض دارد. ساير انبيا مثل عيسى عليه السلام هم با بروز امور خارق العاده اى قبل از رسالتشان مؤيد بوده اند و اين مدلول صريح آيات قرآن است و خود مؤلف هم ظاهرا به آن توجه داشته است. ثانيا، از لحاظ كلامى امرى پذيرفته شده است. محقق طوسى در تجريدالاعتقاد مى نويسد:
و معجزاته ـ عليه و آله السلام ـ قبل النبوة تعطى الارهاص.
آن گاه براى اثبات ارهاص، به وقوع معجزات مسلم مثل قصه اصحاب فيل و ايوان كسرى استدلال مى كند. ۳ ثالثا، وقوع امور غير طبيعى قبل يا همزمان با تولد يك نبى الهى براى آماده سازى اذهان و زمينه سازى دعوتش، از نظر عقلى قابل قبول است.
همچنين گاه اشتمال يك روايت بر غرايب را، به دليل مخالفت با عقل، علامت وضع آن مى داد، در حالى كه معلوم نمى كند وجه غرابت آن چيست و با كدام يك از احكام عقل ناسازگار است؛ مثلاً روايتى را ـ كه درباره زكريا و درخواست فزرندش از خدا آمده است ـ غريب و مردود شمرده است. آيا اِخبار ماوراى ظاهر معصوم، از ديد يك مؤمن به غيب، غريب و خلاف عقل است؟ آيا در صورت مثبت بودن جواب، براى گريز از غلو به دامن تقصير يا عناد نيفتاده ايم؟

1.همان، ص۱۹۰ و ۲۱۷.

2.همان، ص ۲۰۷.

3.كشف المراد فى شرح تجريدالاعتقاد، ص۲۲۰.

صفحه از 149
کلیدواژه