در نقطه مقابل ديدگاه كلباسى در مورد اسماعيل بن ابى زياد سلمى، ميرداماد در تعليقات خود بر كتاب الاستبصار، اسماعيل بن ابى زياد واقع در سند روايت نخست باب «من يجب عليه التمام فى السفر» ۱ را اسماعيل بن ابى زياد سلمى دانسته است؛ چرا كه وى معتقد است روايت «عبداللّه بن المغيرة عن السكونى الشعيرى» غير معروف است. ۲
حال آن كه به نظر مى رسد وى در اين باره دچار اشتباه شده است؛ چرا كه:
اولاً: ذكر نام امام صادق عليه السلام ، بدون بيان كنيه آن حضرت، شيوه غالب سكونى است. با در نظر گرفتن اين نكته، اسماعيل بن ابى زياد، واقع در سند شيخ طوسى، سكونى خواهد بود.
ثانيا: ميرداماد عدم شهرت نقل «عبداللّه بن المغيرة عن السكونى الشعيرى» را به عنوان دليل سخن خود بيان نمود. اما بايد گفت كه در موارد متعددى نقل حديث عبداللّه بن مغيره از سكونى مشاهده مى شود. ۳
ثالثا: بنا بر شيوه غالب سكونى در عدم ذكر كنيه امام صادق عليه السلام بايد گفت كه بيان نام امام عليه السلام با عنوان «جعفر» در روايت استبصار، از سوى اسماعيل بن ابى زياد، مؤيد آن است كه راوى، همان اسماعيل بن ابى زياد سكونى است و نه سلمى؛ افزون بر آن كه انتساب اين روايت از سوى امام صادق عليه السلام به پدر بزرگوارشان مؤيد اين مطلب است. ۴
نكته قابل توجه ديگر، آن كه ابن داود در بخش نخست كتاب رجال خود از سكونى چنين ياد كرده است:
اسماعيل بن ابى زياد يعرف بالسكونى الشعيرى، له كتاب، مهمل، و اسم ابى زياد: مسلم البزاز الاسدى. ۵
و در بخش دوم همين كتاب آورده است:
و اسماعيل بن ابى زياد السكونى الشعيرى، كان عاميا. ۶
گذشته از آن كه يادكرد يك راوى در دو بخش ممدوحان و مذمومان اشتباهى است كه از سوى ابن داود رخ داده و در جاى خود بدان خواهيم پرداخت. بايد گفت كه ابن داود، سكونى را، به اشتباه، با
1.ر. ك: الإستبصار، ج۱، ص۲۳۲، ح۸۲۶ .
2.به نقل از سماء المقال، ج۲، ص۱۰.
3.ر. ك: المحاسن، ج۲، ص۴۸۲، ح۵۱۷ ؛ الكافى، ج۳، ص۲۸، ح۳، ص۲۵۰، ح۲، ص۲۶۶، ح۱۳، ج۵ ، ص۱۴۰، ح۱۴، ج۶ ، ص۱۷، ح۱؛ الأمالى صدوق، ص۳۳۷، ح۳۹۳، ص۳؛ معانى الأخبار، ص۲۲۱، ح۱؛ من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۱۸۲، ح۵۴۱۵ ، ص۱۸۳، ح۵۴۱۸ ؛ تهذيب الأحكام، ج۱، ص۳۵۷، ح۱۰۷۲ و ج۲، ص۳۲۱، ح۱۳۱۰ و ج۳، ص۵۶ ، ح۱۹۵ و ج۵ ، ص۲۱۳، ح۷۱۶، ج۶ ، ص۱۴۵، ح۲۵۲ و ج۷، ص۷۶، ح۳۲۵، ص۱۱۶، ح۵۰۲ و ج۸ ، ص۳۸، ح۱۱۱، ص۱۵۲، ح۵۲۸ و ج۹، ص۸۰ ، ح۳۴۰ و ج۱۰، ص۳۶، ح۱۲۶، ص۴۹، ح۱۸۵.
4.سماء المقال، ج۲، ص۱۰ و ۱۱.
5.رجال ابن داود، ص۴۹، ش۱۷۵.
6.همان، ص۲۳۱، ش۵۴ .