بازشناسى يك راوى: اسماعيل بن ابى‏ زياد سكونی - صفحه 161

تشيع سكونى، همين دليل باشد. اين گروه معتقدند آن سان كه نجاشى، شيخ طوسى و ابن شهر آشوب اشاره كرده اند، در كتب فهرست خود، به ذكر نام مؤلفان امامى مذهب همت گمارده اند تا شايد به شبهه و اتهام غير واقعى اهل سنّت ـ كه شيعيان را بى ريشه و اصالت برشمرده و تشيع را فرقه اى ساخته عصرهاى بعدى مى دانند ـ پاسخى عينى داده باشند.
با توجه به عبارات نجاشى و شيخ طوسى در مقدمه كتب خود، ۱ مى توان گفت كه اين دو، به ذكر نام مؤلفان امامى مذهب پرداخته اند؛ آن گونه كه اگر به فساد مذهب راوى در اين دو كتاب اشاره اى نشود، بايد به امامى مذهب بودن او حكم داد. ۲ از آنجا كه نه نجاشى و نه شيخ طوسى، به فساد مذهب سكونى اشاره اى نداشته اند، ۳ لذا مى توان گفت كه وى از راويان امامى است. از سيد بحر العلوم مى توان به عنوان باورمندان اين ديدگاه ياد كرد. ۴
بايد گفت كه اين استدلال از چند جهت قابل مناقشه است:
يك. هرچند شيخ طوسى در الرجال و الفهرست اشاره اى به مذهب سكونى ندارد، لكن در كتاب ديگر خود العدة به مخالفت مذهبى وى با شيعه امامى تصريح دارد. ۵
برخى در پاسخ به اين نكته گفته اند كه سخن شيخ در العدة بر عامى مذهب بودن اين افراد صراحت ندارد، و با فرض پذيرش آن، به سبب وجود موارد نقض، عبارت وى موهون است. ايشان معتقدند كه بر اساس سخن شيخ طوسى بايد حكم به عامى مذهب بودن نوح بن درّاج و غياث ابن كلوب داد، حال آن كه چنين سخنى ناصحيح است؛ چرا كه صراحت عبارات كشى، نجاشى، شيخ حسن و علامه حلّى بر تشيع نوح بن درّاج دلالت داشته و ظاهر كلام نجاشى و شيخ در الفهرست و ابن شهر آشوب تشيع غياث است و كسى را نمى توان يافت كه جز اين گفته باشد. ۶
ابوالهدى كلباسى، هرچند خود، كلام فوق را نقل مى كند، اما آن را نمى پذيرد. او معتقد است كه

1.رجال نجاشى، ص۳؛ الفهرست، ص۳۲.

2.چنان كه ميرداماد در راشحه هفدهم، به هنگام بيان شيوه نجاشى در نقل، بدان تصريح مى كند (الرواشح السماوية، ص۱۱۵). آية اللّه خويى نيز مى نويسد: «ثم إن النجاشى: قد التزم ـ فى أول كتابه ـ أن يذكر فيه أرباب الكتب من أصحابنا ـ رضوان اللّه تعالى عليهم ـ فكل من ترجمه فى كتابه يحكم عليه بأنه إمامى، إلا أن يصرح بخلافه، فإنه و إن ذكر جملة من غير أصحابنا أيضا، و ترجمهم استطرادا، إلا أنه صرح بانحرافهم و انتحالهم المذاهب الفاسدة» (معجم رجال الحديث، ج۱، ص۹۶). همچنين ابوعلى حايرى در ترجمه عبدالسلام هروى به نقل از شيخ محمّد بن حسن بن زين الدين مى نويسد: «أنه ذكرنا فى بعض ما كتبنا على التهذيب أن عدم نقل الشيخ كون الرجل عاميا يدل على نفيه» (حاوى الأقوال، ج۴، ص۱۲۸). شيخ ابوالمعالى كلباسى نيز بر اين اعتقاد استوار بوده است كه عدم ذكر مذهب فردى از سوى نويسنده بر همگونى مذهبى، ميان اين دو دلالت دارد (ر. ك: الرسائل الرجالية، ج۳، ص۲۰۲).

3.ر. ك: رجال النجاشى، ص۲۶، ش۴۷؛ رجال الطوسى، ص۱۶۰، ش۱۷۸۸؛ الفهرست، ص۵۰ ، ش۳۸؛ معالم العلماء، ص۴۵، ش۳۸.

4.وى مى نويسد: ظاهر عبارت نجاشى دلالت بر امامى مذهب بودن سكونى دارد (الفوائد الرجالية، بحرالعلوم، ج۲، ص۱۲۱).

5.العدة، ج۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.

6.به نقل از: سماء المقال، ج۲، ص۲۰ و ۲۱.

صفحه از 176