2. بايد اشاره كرد كه نه تنها رجاليان شيعه سكونى را در آثار خود تضعيف نكرده اند، بلكه ـ چنان كه سيد بحرالعلوم در رجال خود نقل مى كند ـ بسيارى از عالمان رجالى اهل سنّت، همچون مزّى، دار قطنى، ذهبى و ابن حجر نيز حكم به تضعيف سكونى داده اند. مزّى (م 742ق) درباره سكونى مى نويسد:
اسماعيل بن مسلم السكونى ابوالحسن ابى زياد الشامى، سكن خراسان، ... و هو من الضعفاء المتروكين. ۱
ابن حبان نيز درباره وى مى نويسد:
اسماعيل بن ابى زياد شيخ يروى المراسيل، روى عنه شعيب ابن ميمون. ۲
3. سخن مشهور درباره مذهب سكونى آن است كه وى از جمله راويان عامى مذهب است، و همين فساد مذهب و فسق او در تضعيف وى با استناد به آيه كريمه نبأ ۳ كفايت مى كند، و چه فسقى بالاتر از عدم ايمان.
4. دليل ديگرى كه در اين مقام بدان استناد شده است، سخن شيخ صدوق مبنى بر عدم استناد در فتوا به روايات سكونى است؛ چنان كه پيش تر از او نقل شد كه وى ذيل روايتى منقول از سكونى در باب ميراث مجوس مى نويسد:
من أنه لا أفتى بما ينفرد به السكونى بروايته. ۴
آية اللّه خويى در اين باره معتقد است كه عبارت فوق بر عدم توثيق سكونى دلالت نداشته، بلكه به عدم اثبات وثاقت او نزد شيخ صدوق اشاره دارد. ۵ البته همان جا اشاره به اين نكته گذشت كه شيخ صدوق در باب نماز جماعت در مقام بيان حكم فقهى، به روايتى كه سكونى در نقل آن منفرد است، استدلال كرده است. ۶
5 . كلام ابن غضايرى دليل ديگرى است كه در تضعيف سكونى بدان استناد شده است. علامه حلّى ذيل ترجمه جابر بن يزيد جعفى در خلاصة الاقوال سخن ابن غضايرى مبنى بر ضعف سكونى را نقل مى كند. ۷
دلايل مذكور از سوى انديشمندان و عالمان بسيارى مورد نقادى و اشكال واقع شده است.
1.تهذيب الكمال، ج۳، ص۲۰۶، ش۴۸۶. ابن حجر مى نويسد: «قاضى الموصل متروك كذبوه من الثانية» (تقريب التهذيب، ج۱، ص۹۴، ش۴۴۷).
2.الثقات، ج۶ ، ص۳۹.
3.سوره حجرات، آيه۶ .
4.من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۴۴، ذيل ح۵۷۴۵ .
5.معجم رجال الحديث، ج۴، ص۲۳.
6.من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۳۸۰، ح۱۱۱۶ و نيز ر. ك: مستدرك علم رجال الحديث، ج۱، ص۶۱۵ .
7.خلاصة الاقوال، ص۹۴، ش۲.