و ابن ابى جمهور نيز در كتاب درر اللئالى از وى تبعيت كرده است. ۱ اين خود توثيق سكونى از سوى ايشان را نشان مى دهد. از شيخ محمّد بن حسن ابن زين الدين (م 1030ق)، ۲ ميرداماد، ۳ شيخ ابوعلى حايرى، ۴ سيد على طباطبايى ۵ و ابوالمعالى كلباسى ۶ نيز مى توان به عنوان معتقدان ديگر توثيق سكونى ياد كرد.
ميرزاى نورى اين دلايل را، به طور كامل، در خاتمة المستدرك آورده و بحث كرده است. ايشان در اين باره مى نويسد.
اما در مورد سكونى بايد گفت كه احاديث منقول از او يا صحيح است و يا موثق، و ضعف وى ـ كه شهرت يافته است؛ آن سان كه سيد بحر العلوم نيز بدان اشاره دارد ـ از جمله مشهوراتى است كه هيچ مبناى صحيحى ندارد؛ چرا كه ما در ميان منابع رجالى هيچ سخنى كه در قدح وى نقل شده باشد نيافتيم، جز آن كه نسبت عامى مذهب بودن را به وى داده اند و بايد گفت كه عامى مذهب بودن سكونى منافى وثاقت او نيست. ۷
ما در اينجا ادله ارائه شده در توثيق سكونى را از وى نقل مى كنيم: ۸
1. مهم ترين دليل بر توثيق سكونى سخن طوسى در كتاب عدة الاصول است:
بر اساس آنچه گفتيم، طايفه شيعه به اخبار حفص بن غياث، غياث بن كلوب، نوح بن دراج، سكونى و ديگر راويان عامى مذهب مروى از امامان شيعه ـ كه عالمان آنها را منكر ندانسته و خبر مخالفى با آن نيز وجود ندارد ـ عمل كرده اند. ۹
2. ساير سخنان شيخ طوسى در آثار ديگرش، شايد مستند ميرزاى نورى سخن نقل شده شيخ طوسى توسط محقق حلّى باشد. محقق حلّى مى نويسد كه شيخ طوسى در موارد متعددى از آثار خود، به اتفاق نظر اماميه بر عمل به مرويات سكونى و عمار و ديگر ثقات اتفاق نظر اشاره دارد ۱۰ كه با وجود شهرت در صداقت و راستگويى اين راويان، ديگر مذهب موجب قدح رواياتشان نمى گردد. محقق حلّى، در ادامه، اشاره دارد كه آثار فقهى عالمان شيعه نيز مملو از فتاواى مستند به روايات اين
1.به نقل از: سماء المقال، ج۲، ص۳۳. ابن ابى جمهور همچنين در كتاب ديگر خود روايتى از سكونى را موثق دانسته است: «و روى السكونى فى الموثق عن الصادق عليه السلام انه سئل عن رجل يوصى بسهم من ماله؟ فقال: السهم واحد من ثمانية (ر. ك: الكافى، ج۷، ص۴۱، ح۱)» (عوالى اللئالى، ج۳، ص۲۷۶، ح۲۶).
2.به نقل از: منهج المقال، ج۲، ص۳۰۷.
3.الرواشح السماوية، ص۱۱۵.
4.منتهى المقال، ج۱، ص۴۴.
5.رياض المسائل، ج۱۴، ص۱۱۳.
6.الرسائل الرجالية، ج۴، ص۴۰۱ و ۴۰۲؛ سماء المقال، ج۲، ص۳۴.
7.خاتمة المستدرك، ج۴، ص۱۶۰ و ۱۶۱.
8.اين دلايل را ر. ك: خاتمة المستدرك، ج۴، ص۱۶۱ ـ ۱۶۹.
9.العدّة، ج۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.
10.اين عبارت ناظر به همان سخن مشهور شيخ طوسى در العدّة است (العدّة، ج۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰).