آشكار مى سازد؛ ۱ به عنوان مثال او در ذيل آيه: «يَـاأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَـابَ ءَامِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَآ أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّـآ أَصْحَـابَ السَّبْتِ ...» ، ۲ روايتى را ذكر مى كند كه بر طبق آن، كعب الأحبار يهودى با شنيدن اين آيت قرآنى و در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به اسلام گرويده است، اما وى يادآور مى شود كه بر طبق نظر مشهور و بر اساس روايات موثّق تر، كعب در روزگار خلافت خليفه دوم به دين اسلام گرويده است. ۳ سيد قطب در ذيل آيه: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِوَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلَـامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ ...» ، ۴ از وجود رواياتى خبر مى دهد كه بر طبق آنها حادثه خاصى در نزول اين آيه، دخيل بوده است. وى پس از گزارش دو مورد از اين روايات، متذكر مى گردد كه اين روايات با عبارت «و همّوا بما لم ينالوا» در آيه مورد بحث و با روايات متظافرى ۵ كه به طرح و تصميم عدّه اى از منافقان براى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و حتّى اقدام آنها براى عملى كردن اين طرح اشاره دارند، غير متناسب و ناسازگارند. سپس در ادامه به نقل يك مورد از اين روايات متظافر مى پردازد. ۶
اقسام تفسير روايى در فى ظلال القرآن
بخش اول: سنت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم (رواياتى جالب و جذّاب)
بخش قابل توجّهى از روايات مورد استفاده سيد قطب در فى ظلال القرآن آن دسته از رواياتى است كه به ندرت در ديگر تفاسير مورد استفاده قرار گرفته است. سيد قطب با هوشمندى و ظرافت به عوامل پيوندبخش و متناسب كننده اين بخش از روايات ـ كه در مجموعه هاى حديثى پراكنده اند ـ با آيات قرآن، راه يافته و آنها را در ذيل آيات گزارش كرده است. اين روايات از چنان تناسب، جذابيت، اثرگذارى و گويايى برخوردارند كه به محض قرار گرفتن در كنار آيات، ارتباط و اتصالشان به خوبى هويدا گرديده، به شكلى قوى و استوار، اعتماد خواننده را به سوى خود جلب مى كنند.
لازم به ذكر است كه چنين رواياتى ضرورتاً به تبيين و توجيه مفهوم و مراد آيات و عبارات قرآنى نمى پردازند، بلكه با توجه به جهت گيريشان و با توجه به تناسبى كه با آيات مورد نظر دارند، در تحريك و تشويق بيشتر مخاطب جهت پذيرش مدلول آيات مؤثر و نقش آفرينند؛ به عنوان مثال
1.البته چنين وضعيتى در رابطه با رواياتى كه به گونه اى موجب تقويت جريان مخالف اهل سنت مى شوند، وجود ندارد و اين دسته از روايات به هر دليلى، يكسره به كنارى نهاده شده اند.
2.. سوره نساء، آيه ۴۷.
3.فى ظلال القرآن، ج۲، ص۶۷۷ و پاورقى.
4.سوره توبه، آيه ۷۴.
5.متظافر به روايتى گفته مى شود كه در افاده علم همچون خبر «متواتر» باشد گرچه در برخى وجوه از آن افتراق دارد. از آنجا كه علم به صدور آن حاصل شده است، «مطلقاً» به آن عمل مى شود؛ به عنوان مثال، خبر دادن از شهرها، حوادث و شخصيت هاى تاريخى خبر متظافر است (ر.ك: نهاية الدراية، ص۱۰۱ و پاورقى).
6.فى ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۷۷ ـ ۱۶۷۸. همچنين ر.ك: ج۲، ص۹۹۹، ۱۰۷۴ ـ ۱۰۷۷ و ج۳، ص۱۷۱۹.