تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» 1 نقل مى كند: آن هنگام كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، عبداللّه بن رَواحه را براى جمع آورى سهم [ جزيه ]يهوديان خيبر 2 به سوى آنها گسيل داشت، آنها جهت تخفيف در پرداخت سهم جزيه خويش [ و يا از بيم اجحاف ابن رواحه بر آنها ]به وى پيشنهاد رشوه مى دهند، اما او با قاطعيت و صراحتى كه نشانه تربيت صحيح و ايمان راستين اوست، به يهوديان اظهار دارد:
من از نزد محبوب ترين خلايق به نزد شما آمده ام، كه در نزد من از بوزينه و خوك مبغوض تريد؛ لكن دوست داشتن پيامبر و مبغوض داشتن شما مرا بر آن نمى دارد تا در ميان شما به انصاف و عدالت رفتار نكنم.
سيد قطب رفتار ايمانى و انسانى ابن رواحه را نشانه حقانيت و درستى رهنمودها و تعاليم انسان ساز اسلام مى داند كه چنين شخصيت هاى برجسته اى را به جهان بشرى عرضه كرده اند؛ حال آن كه مكاتب بشرى، به دور از عدالت حقيقى ـ كه اسلام دعوتگر آن است ـ و با وجود تشكيلات، تنظيمات و قوانين گسترده و پيچيده اى كه براى اجراى عدالت تدارك ديده اند، و على رغم ادعاها و شعارهاى بسيارى كه در حمايت از عدالت و طرفدارى از آن سر مى دهند، هرگز نتوانسته اند عدالت واقعى را براى انسان فراهم سازند؛ اما اسلام با آن تشكيلات ساده و در آن دوران كهن، كه دنيا در جهالت و توحش به سر مى برد، به شكلى بى نظير عدالت راستين را به نمايش گذاشته است. 3
ماجراى «عامر بن ربيعه» و مردى از عرب كه تصميم داشت به خاطر اكرام و احترام عامر به او، قطعه زمين بزرگ و پر ارزشى را به وى ببخشد، شنيدنى است. سيد قطب در ذيل آيه: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ» 4 آورده كه مردى از عرب به منزل عامر بن ربيعه رفت و آمد مى نمود و عامر وى را گرامى مى داشت. بعدها، آن مرد عرب به زمين ارزشمندى دست مى يابد. او به نزد عامر مى آيد و به او مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم يك وادى 5 به عنوان تيول به من عطا كرده و من برآنم تا بخشى از آن را به تو ببخشم. عامر در پاسخ مى گويد: نيازى به بخشش تو ندارم. امروز سوره اى نازل گرديده كه ما را از دل بستن به دنيا برحذر مى دارد. آن سوره: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ» است. 6
سيد قطب، بر اين باور است كه از جلوه هاى رسا و بى نظير تعهد و دلبستگى راستين صحابه به آيات قرآن، پرسش هاى مكرر و مداوم آنها از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است. 7 او معتقد است: اين گونه سؤالات و اين
1.سوره نساء، آيه ۱۳۵.
2.يهوديان خيبر بر طبق معاهده اى كه پس از فتح خيبر با پيامبر صلى الله عليه و آله وسلممنعقد كرده بودند، متعهد به پرداخت اين سهم بودند.
3.فى ظلال القرآن، ج۲، ۷۷۶ ـ ۷۷۷.
4.سوره انبياء، آيه ۱.
5.بيابان، صحرا. در اينجا مراد، زمين پهناور و بسيار است.
6.فى ظلال القرآن، ج۴، ص۲۳۶۷.
7.قرآن برخى از پرسش هاى آنها را اين گونه گزارش مى كند: «يَسْـالُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» (سوره بقره، آيه ۱۸۹). «يَسْـالُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ» (سوره بقره، آيه ۲۱۵). «يَسْـالُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ» (سوره بقره، آيه ۲۱۷). «يَسْـالُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ» (سوره بقره، آيه ۲۱۹). «وَيَسْـالُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ» (سوره بقره، آيه ۲۲۲).