و آزاد باشند، دخالت پيامبر در چنين امرى، بويژه هنگامى كه با اظهار نظر غير واقع بينانه و ناكارآمد آن حضرت مقرون باشد، كارى بسيار ناپسند و غير اخلاقى به حساب مى آيد كه از فردى چون آن حضرت ـ كه صاحب خُلقى«عظيم» و «قرآنى) ـ ۱ است و از اوان كودكى تحت «تعليم و تربيت الهى» بوده، ۲ غريب و بعيد به نظر مى آيد.
دليل پنجم: با مراجعه ومقارنه دقيق، روشن مى گردد كه اين روايت داراى متنى مضطرب و نصوصى مختلف است كه اين امر احتمال ساختگى و جعلى بودن و يا تحريف آن را افزايش مى دهد. ۳
دليل ششم: و سرانجام آن كه اين روايت ـ همان گونه كه ذكر گرديد ـ با كليت كتاب (قرآن) و سنت و سيره صحيح و متواتر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اهل البيت عليهم السلام مخالفت و منافات دارد. ۴
علاوه بر روايت فوق، روايات و گزارش هاى ضعيف و مجعول ديگرى نيز در تفسير فى ظلال القرآن موجود است كه همچنان با مقام نبوت و عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و شأن و منزلت آن حضرت در تضاد و تقابل اند؛ چنان كه جهت دار و هدفمند بودن جعل اين روايات بر هوشمندان منصف مخفى نمى ماند. ۵
ب) روايات جعلى درباره فضايل صحابه
بخشى از روايات و گزارش هاى مفسر فى ظلال القرآن ـ كه به فضايل و مقامات دو خليفه نخستِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و نقش و عملكرد سازنده آن دو، در حوادث و وقايع مختلف دوران رسالت مى پردازند ـ قطعاً برساخته و مجعول اند و با ديگر روايات و گزارش هاى تاريخىِ صحيح در تضاد هستند. اكنون تنها به دو نمونه اشاره مى رود:
مشورت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم با ابوبكر و عمر و على[ عليه السلام ] درباره اُسراى جنگ بدر و وقايع پس از
1.مسند احمد، ج۶ ، ص۹۱؛ ميزان الحكمة، ج۱، ص۸۰۰ ؛ خلق أفعال العباد، ص۷۳؛ كنز العمال، ج۷، ص۱۳۷؛ جامع البيان، ج۲۹، ص۲۴.
2.نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲؛ ميزان الحكمة، ج۱، ص۵۸ ؛ كنز العمال، ج۱۱، ص۴۰۶؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۶ .
3.اين روايت به أشكال ذيل گزارش شده است: «أنتم أعلم بأمور دنياكم»، «أنتم أعلم بأمر دنياكم»، «إن كان ينفعهم ذلك فليصنعوه، فإنى إنما ظننت ظنا، فلا تؤاخذونى بالظن، ولكن إذا حدثتكم عن اللّه شيئا فخذوا به، فإنى لن أكذب على اللّه عزوجل»، «إذا أمرتكم بأمر من أمور دينكم فخذوا منه ما استطعتم، و ما كان من أمر دنياكم فإليكم، أنتم أعلم بشؤون دنياكم»، «إنما أنا بشر، إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به، وإذا أمرتكم بشئ من رأيى فإنما أنا بشر» (ر.ك: صحيح مسلم، ج۷، ص۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۸۲۵ ؛ المسند، ج۱، ۱۶۲ ـ ۱۶۳؛ صحيح ابن حبان، ج۱، ص۲۰۲؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۷۹).
4.جهت مطالعه بخشى از نقدهاى صورت گرفته بر اين روايت، ر.ك: أحاديث أم المؤمنين عائشة، ج۲، ص۲۲۱ ـ ۲۲۲؛ مكاتيب الرسول، ج۱، ص۵۸۸؛ مجموعة الرسائل، ج۱، ص۱۷۸ ـ ۱۸۲؛ الصحيح من السيرة، ج۴، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ أضواء على الصحيحين، ص۲۵۷ ـ ۲۵۹.
5.گزارش هاى تاريخى سيد قطب در ذيل آيات «إفك» [سوره نور، آيه ۱۱ ـ ۲۶] و در ذيل آيات نخستين سوره «عبس»و روايتى كه وى در إرتباط با «قضا شدن نماز پيامبر» در جنگ احزاب نقل مى كند و از اين قبيل است.براى مطالعه موارد فوق به ترتيب ر.ك: فى ظلال القرآن، ج۴، ص۲۴۹۵ ـ ۲۵۰۵، ج۶ ، ص۳۸۲۷ و ۲۸۳۸، ج۵ ، ص۲۸۳۷ و پاورقى.