پيوند تاريخ با حديث در ميان مسلمين - صفحه 54

از اين جهت است كه در بررسى و نقد كتاب هاى نويسندگانى چون «طبرى»، «واقدى»، «بلاذرى» و غيره ـ كه به روش اهل حديث مبادرت به تاريخ نگارى كرده اند ـ مى توان از همان مبانى اهل حديث در يافتن صحت و سقم اخبار استفاده كرد. ۱

نياز حديث به تاريخ

به تدريج و پس از فاصله گرفتن از زمان صدور حديث، تحقيق درستى و نادرستى آن با دشوارى هايى مواجه شد. از اين پس حديث پژوه به تخصص و اطلاعات مختلفى نيازمند بود تا در بحث و بررسى حديث و احراز صحت و سقم آن به خطا نرود. معرفت تاريخى يكى از اين موارد بود كه هيچ محدثى از آن بى نياز نبود. آگاهى از تاريخ صدر اسلام و حتى پيش از آن در فهم بهتر حديث دخالت تام پيدا كرد. شناخت راويان و شرح حال آنان كه اساس علم رجال و محور جرح و تعديل به شمار مى رفت، بر اساس اطلاعات تاريخى اصحاب رجال و آگاهان به انساب فراهم آمد. بدين ترتيب تاريخ اسلام كه در وهله نخست از درون حديث برخاسته بود و مايه هاى اوليه خويش را در حديث جستجو مى كرد، ديْن خود را به علم حديث پرداخت كرد تا پيوند اين دو، سبب رفع نياز دانشمندان اسلامى در اين دو عرصه شود.
گردآورى و ذكر سال تولد و فوت راوى مورد توجه عموم حديث پژوهان قرار گرفت. «ابن عساكر» از «حفص بن غياث» نقل مى كند كه هر گاه به صداقت شيخى سوءظن داشتيد، سن او و سن كسى كه از او حديث را نوشته ايد، محاسبه كنيد تا درستى گفتار وى بر شما معلوم گردد. وى همچنين از قول «حسان بن زيد» [ حماد بن زيد؟] آورده است كه هيچ چيز به مانند تاريخ در برابر دروغگويان مؤثر نيست. به شيخ حديث مى گوييم: در چه سالى متولد شده اى؟ وقتى به زمان تولد خود اشاره كرد، راست و دروغ حديثش را تشخيص مى دهيم. ۲
بى شك، توجه به همين موضوع «ايجى» را بر آن داشته تا به هنگام شمارش فهرستى از فوايد و لذت هايى كه از تاريخ مى توان انتظار داشت، به اين نكته اشاره كند كه شناخت غالب علوم دينى بر مبناى معرفت تاريخى استوار است و در موارد بسيارى بدان نيازمند است. وى در بخش نياز حديث به تاريخ مى نويسد:
علم حديث به منظور جرح و تعديل و شرح حال و شيوه روايى راويان به تاريخ محتاج است. ۳
«سخاوى» نيز بر اين اعتقاد است كه تاريخ در حل تعارض دو حديث متعارض و يا نسخ يكى از آن دو، داور مناسبى خواهد بود. پى بردن به اشتباهات در باب اسامى مشترك از طريق تاريخ ولادت و

1.تاريخ در ترازو، ص۷۰.

2.تاريخ مدينة دمشق، ج۱، ص۵۴ .

3.تحفة الفقير الى صاحب السرير (تحفه ايجى)، ص۲۴.

صفحه از 56