ايجاد است. هر كلامى كه از جهت سمع و يا وحى ـ در خواب يا بيدارى ـ به انسان برسد، حديث خوانده مى شود، چنان كه خداوند ـ عز و جل ـ در آياتى از قرآن، همين معنا را قصد كرده است. ۱
بدين ترتيب، حديث در لغت مترادف با كلام به كار مى رود. اطلاق حديث به كلام از اين روست كه مرتب و به تدريج، تجديد مى شود. بنابراين، حديث بر وزن «فعيل» از ماده «حدث» به معناى وجود چيزى است بعد از عدم آن و ضد واژه «قديم» است.
«سيوطى» (م911ق) از دانشمندان اهل سنت در كتاب «تدريب الراوى» مى گويد:
حديث در اصل به معناى ضد قديم است و در خبر كم و زياد استعمال مى شود.
«ابن حجر» در شرح صحيح البخارى مى گويد:
حديث در شرع، آن چيزى است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمنسبت داده مى شود و گويا اين واژه مقابل قرآن قرار داده شده باشد؛ زيرا قرآن قديم است. ۲
«شيخ بهايى» (م1031ق) در ميان دانشمندان شيعى، ساده ترين تعريف را براى حديث بيان كرده است. وى مى نويسد:
حديث كلامى است كه حكايت از قول، فعل و تقرير معصوم عليه السلام مى كند. اطلاق حديث بر آنچه از غير معصوم صادر شده است، مجاز است. اگر گفته شود حديث، قول معصوم يا حكايت فعل و تقرير معصوم است، اشكالى ندارد؛ اما نفس فعل و تقرير، حديث خوانده نمى شود؛ بلكه سنت نام دارد و اعم از حديث است. ۳
«مير داماد»(م 104ق) ديگر دانشمند شيعى، حديث را با خبر و اثر مترادف دانسته، اظهار مى دارد: بنابر قول مشهور، حديث عبارت از قول، فعل و تقرير پيامبر يا امام يا صحابى يا تابعى است. ۴
بنا بر آنچه گذشت، حديث كه در معناى لغوى به چيزى اطلاق مى شده كه قبلاً نبوده و كاملاً جديد و نو به حساب آمده، بر كلام و سخن انسان ها تطبيق شده و در نهايت، در معناى اصطلاحى خود ويژه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، ائمه معصومان عليهم السلام و ساير صحابه گرديده است.
تاريخ نگارى در اسلام
تازيان پيش از ظهور اسلام در قالب قبايل پراكنده و در سرزمين حجاز مى زيستند. وضع ساده و بدوى چنين جامعه اى نياز به تحصيل علم را منتفى مى ساخت و اين چنين بود كه در آنها رغبتى به
1.المفردات فى غريب القرآن، ص۱۱۰.
2.تدريب الراوى فى شرح تقريب النووى، ص۱۵.
3.وجيزه شيخ بهايى، ص۴.
4.الرواشح السماوية فى شرح احاديث الامامية، ص۳۷.