پيوند تاريخ با حديث در ميان مسلمين - صفحه 53

براى يك مدت طولانى مورخان اسلامى در عين حال از علماى حديث هم به حساب مى آمدند و برخى از قديمى ترين آنها فرق روشنى ميان كارشان به عنوان محدث يا مورخ قايل نمى شدند و اين هر دو را مرتبط مى دانستند. به اين ترتيب سبك تواريخ اوليه درست بر همان سياق مجموعه احاديث است. قبل از هر روايت، ذكر اسناد آن روايت آمده است؛ يعنى: نام آن افرادى كه روايت به طور شفاهى به وسيله آنان انتقال يافته است. نمونه بارز اين روش در تاريخ چندين جلدى «طبرى» ديده مى شود. اين نويسنده، علاوه بر اين كه مورخ بوده، محدث و مفسر قرآن نيز بوده است. ۱
از نگاه «جرجى زيدان» حديث در تاريخ نگارى مسلمين تأثير بسزايى داشته است. نياز مسلمانان به فهم و درك حديث و احراز درستى يا نادرستى آن باعث شد تا آنان خود را ملزم به ذكر سند و مدرك اخبار كنند تا ميان روايات صحيح و سقيم و ضعيف و معتبر فرق گذاشته شود. به همين جهت، اطلاع از حالات راويان و ناقلان اخبار ضرورت يافت. در نتيجه دانشمندان مجبور شدند راويان را به طبقات مختلفى تقسيم كنند و در باره آنها كتاب هايى تأليف كنند. از اين رو، كتاب هاى شرح حال اشخاص در ميان مسلمانان بيش از هر ملت ديگرى پيدا شد. قديم ترين كتاب طبقات ـ كه فعلاً در دست است ـ ، كتاب صحابه، تأليف محمد بن سعيد [ درست آن سعد]، معروف به [ كاتب] واقدى متوفى به سال 230 هجرى است. همچنين كتاب هاى بسيارى در باره معرفت رجال مانند: وفيات الاعيان، الوافى فى الوفيات و نيز كتاب هايى درباره تاريخ شهرهاى گوناگون همچون تاريخ بغداد و تاريخ دمشق تأليف شد. ۲
«جرجى زيدان» نگارش شرح حال افراد را ـ كه متاثر از دانش حديث است ـ از مختصات تاريخ نويسى اسلامى ياد كرده و درباره آن مى گويد:
يكى از مزاياى تاريخ علم عرب آن كه در تواريخ آنها شرح حال رجال، آن هم به ترتيب قاموس (فرهنگ)، نگاشته شده است و پيش از عرب ها كسى مانند آنها فرهنگ تاريخى، تأليف نكرده و اين ترتيب را سايرين از آنان اقتباس كردند و عده اى از اين قاموس ها (فرهنگ هاى منظم) واقعا گنجينه اى از علوم تاريخ و جغرافيا و ادبيات و ساير علوم محسوب مى شود. ۳
تأثير شيوه اهل حديث در تاريخ نگارى مسلمين امرى است غير قابل ترديد و شواهد بسيارى براى آن مى توان اقامه كرد. در آن زمان معيارهاى نقد روايات تاريخى با ملاك هاى نقد حديث برابرى مى كرد. درست است كه اين معيارها با آنچه در عصر كنونى به نام نقد تاريخى خوانده مى شود، تفاوت هاى بسيارى دارد، ولى نمى توان كتمان كرد كه مورخان مسلمان با وضع همين معيارها تا حد زيادى، بويژه در آنچه مربوط به دين بود، از اشاعه جعل و تحريف جلوگيرى كرده اند. و

1.مدخل تارخ شرق اسلامى، ص۳۲.

2.تاريخ تمدن اسلام، ص۴۹۷.

3.همان، ص۵۰۲ .

صفحه از 56