انطباق برخى نمونه‏هاى تفسيرى در نهج‏البلاغه با روشهاى تفسيرى - صفحه 89

فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ: «فَإِنَّكَ مِنَ ... » ؛ 1 پس خدايش مهلت بخشيد كه خشم را سزاوار بود، و كامل شدن بلا و آزمايش را درخور و به كار و وفاى به وعده را چه كسى جز پروردگار و ... .
حضرت عليه السلام در اين باره از سه فلسفه اى كه بر اساس آنها به شيطان فرصت داده شد، ياد مى كنند. اين سه فلسفه، گرچه از يكسو به خودى خود تفسيرى مستقل درباره اين موضوع محسوب مى شوند، ولى از سوى ديگر، حركت در امتداد آنها در بستر نهج البلاغه مى تواند پرده از معناى عبارت «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» نيز بردارد. از اين رو، نمونه تفسيرى ما در اين بخش، فراز «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» است و به واسطه آن، از سه فلسفه بالا نيز به طور مختصر سخن خواهيم گفت؛ به عبارت ديگر، به دست آوردن ظرف زمانى تحقق، ظهور و بروز اين سه فلسفه، مى تواند محدوده زمانى «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» را نيز براى ما مشخص كند؛ اما در اين كه منظور از «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» چيست، در ميان مفسران قرآن و نهج البلاغه اختلاف نظر است: پايان جهان و برچيده شدن دوران تكليف، پايان عمر ابليس و روز قيامت، سه احتمالى هستند كه در اين مورد مطرح شده اند. 2
فلسفه اول، «اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ»: در اين كه چه كسى بايد مستحق خشم الهى شود، تقريباً ميان شارحان نهج البلاغه اختلاف نظرى وجود ندارد و اغلب آن را به شيطان نسبت مى دهند. 3 اما آنچه در اين مورد بحث از آن به تشخيص محدوده زمانى «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» كمك مى كند، اين است كه اگر «سخطه» را در كلام حضرت، به معناى آتش جهنم بدانيم، 4 مى توانيم ظرف تحقق شايستگى براى اين عذاب را با استفاده از خطبه صد و نود و دو، دنيا معرفى كنيم؛ آنجا كه حضرت مى فرمايد:
أَ لا تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِى الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِى الاْخِرَةِ سَعِيراً؛ 5 نمى بينيد چگونه خدايش به خطاى بزرگ منشى كوچك ساخت، و به سبب بلندپروازى به فرودش انداخت در دنيا او را براند و براى وى در آخرت آتش افروخته آماده گرداند.
فلسفه دوم و سوم، «اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»:
اگر اين عقيده را بپذيريم كه: خلقت ما براى اين است كه آزمايش شويم و باطن ما بروز كند، پس بايد شيطانى باشد تا وسوسه كند ... .
براى اين كه آزمايش انسان ها خوب كامل شود، شيطان وسوسه كند و در عين وسوسه شيطان

1.نهج البلاغه، خطبه ۱.

2.پيام امام، ج۱، ص۱۸۷.

3.براى نمونه ذيل خطبه اول ر. ك: شروح بهج الصباغة، فى ظلال نهج البلاغة، منهاج البراعة و پيام امام.

4.برگرفته از آيه «أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنم بَآءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَلـهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» سوره آل عمران، آيه ۱۶۲.

5.نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.

صفحه از 95