انطباق برخى نمونه‏هاى تفسيرى در نهج‏البلاغه با روشهاى تفسيرى - صفحه 91

«يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَـانُ إِلاَّ غُرُورًا» . ۱
از آنچه گذشت، به اين حقيقت نزديك شديم كه «بلية» و« عدة» در كلام حضرت، هردو به معناى آزمايش و ابتلاى انسان ها هستند. حال بر اساس بيان حضرت در نامه پنجاه و نه ـ كه به اسود بن قطبه، فرمانده سپاه حُلوان است ـ مى توان گفت كه« دنيا» همان« دارالبلية» است؛ آنجا كه حضرت مى فرمايد:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛۲و بدان كه دنيا خانه آزمايش است و دنيادار در آن ساعتى آسوده نبود، جز آن كه آسودگى وى در روز رستاخيز، مايه دريغ او شود.

جمع بندى

همان طور كه ملاحظه شد، ظرف تحقق هر سه فلسفه مذكور دنيا و زندگى دنيوى است و طبق بيان حضرت در خطبه صد و پنجاه و شش، اين مرگ است كه به زندگى دنيوى خاتمه مى دهد:
بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْيَا وَ بِالدُّنْيَا تُحْرَزُ الاْخِرَة؛۳با مرگ دنيا پايان يابد، و با دنيا آخرت درست شود.
پس از مجموعه عبارات و گفته هاى بالا مى توان به اين نتيجه رسيد كه «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» ، يعنى پايان حيات دنيوى و لحظه مرگ هر انسان و در حقيقت، شيطان از رهگذر حيات دنيوى است كه مى تواند انسان را بفريبد و با فرارسيدن مرگ، حلقه ارتباطى او با انسان ها براى هميشه قطع مى شود. همين معنا در كتب تربيت اسلامى نيز به شكلى دقيق تر بيان شده است. ۴
از ديگر نمونه هاى اين روش تفسيرى مى توان از تفسير حضرت عليه السلام در مورد «عاكف» و «بادى» و نيز تبيين يكى از جنبه هاى تساوى ميان اين دو در نامه شصت و هفت نهج البلاغه ياد كرد.

2 ـ 4. تحليل مفاهيم

ارائه معنايى درست، قابل فهم و قانع كننده و به عبارتى، خارج كردن مفهوم و موضوعى از ابهام و شفاف و واضح كردن آن، شيوه اى مهم و كارآمد در معناشناسى، و امرى عرفى و عقلايى است. اين شيوه در تحليل آيات قرآن كريم از جايگاه ويژه اى برخوردار است. در چنين روشى، مفسر و تحليل گر تلاش مى كند تا از متن و آيات، تصويرى قابل درك براى مخاطب ارائه دهد و آن را همگانى كند و نيز لايه ها و زواياى موضوعى را به درستى نشان دهد. ۵

1.سوره نساء، آيه ۱۲۰.

2.. نهج البلاغه، نامه ۵۹ .

3.نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.

4.براى نمونه، ر. ك: سيرى در تربيت اسلامى.

5.امام على عليه السلام و قرآن، ص۲۰۹.

صفحه از 95