جمع قرآن - صفحه 101

هم نيست. ۱
ظاهرا باور دانشمندانى كه قرآن را مجموعه اى از وحى هاى محمّد صلى الله عليه و آله وسلم مى دانند، بايد بر مرجعى ديگر تكيه دارد. با صرف نظر كردن از منابع غير تجربى، تنها منبع ديگرى كه باقى مى ماند، روايات اسلامى است. روايات اسلامى را، به طور كلى، بر تمام انواع روايات تفسيرى و تاريخى اطلاق مى كنيم كه مدعى ارائه اطلاعاتى درباره پيشينه قرآن و جزئيات مربوط به آن اند، يا به نظر مى رسد كه چنين اطلاعاتى را به دست مى دهند. اين منابع كه در متون مختلف اعم از تفسير، سيره، مجموعه هاى سنن يا روايات تاريخى آمده اند، حديث ناميده مى شوند.
به اين جا كه مى رسيم، تناقضى در اسلام شناسى غربى معاصر مى بينيم. بيشتر دانشمندان غربى درباره اعتبار تاريخى حديث ترديد فراوان اظهار مى كنند، اما در عين حال، با استناد به گزارش هاى حديثى مى پذيرند كه قرآن وحى اى ابلاغ شده از جانب محمّد صلى الله عليه و آله وسلم است كه حوادث و اوضاع و احوال تاريخى زندگى او را منعكس مى كند. حتّى كسانى چون ايگناز گلدتسيهر و يوزف شاخت ـ كه بيشتر روايات را جعلى و فاقد ارزش تاريخى مى دانند ـ در اين مسأله اختلافى ندارند كه قرآن به محمّد صلى الله عليه و آله وسلمبرمى گردد و قرآن را به مثابه معتبرترين منبع شناخت سيره و رسالت تبليغى پيامبر مى دانند.
پيروان نظريات افراطى شاخت درباره حديث، نظير وَنزبُرو، مايكل كوك و پاتريشيا كِرونِه، اَندرو ريپين، جِرالد هاوتينگ و ديگران، به تازگى اين ديدگاه متناقض را درباره حديث كنار گذاشتند و در خصوص اين كه روايات اسلامى بتواند از نظر تاريخى مرجعى موثق براى قرآن باشد، ترديد مى كنند؛ زيرا به طور كلى مشخص نيست اطلاعاتى كه در روايات مرتبط با قرآن مى يابيم، مبتنى بر اخبار عينى و مستقل از متن خود قرآن باشد و نيز معلوم نيست اين روايات از ذهنيّات جدلى، كلامى و فقهىِ دوره هاى متأخر تأثير نپذيرفته باشد. در نتيجه، ايشان در اين باور عمومى كه قرآن مجموعا گزارشى معاصر از بيانات محمّد صلى الله عليه و آله وسلم است، ترديد مى كنند.
آيا براى گريز از اين تناقض، تنها همين راه حل وجود دارد؟ راه حل روشن ديگر اصرار بر اعتبار تاريخى روايات اسلامى، دست كم در نكات اساسى آن است. اين ديدگاه امثال مُنتگُمِرى وات است كه سيره نبوى را مشتمل بر هسته اى اصيل از مطالب صحيح مى داند و گمان مى برد بدون فرض صحت اين هسته، فهم مطالب تاريخيِ قرآن ناممكن است. ۲ امّا چگونه مى توان اين هسته اصيل سيره را شناخت؟ روش شناسى ضعيفِ وات در پاسخگويى به اين سؤال، و ردّ انتقادهاى شاخت به

1.بنگريد به مقالاتى در: H. BERG, Islamic Origins Reconsidered, John. Wansbrough and the Study of Early Islam, in: Method Theory in the Study of Religionويژه نامه، ارزيابى هاى مثبت از مطالعات ونز برو ۹/۱, ۱۹۹۷.

2.W. MONTGOMERY Watt, Muhammads Mecca, Edinburgh ۱۹۸۸, ۱.

صفحه از 126