جمع قرآن - صفحه 114

غربى تاكنون از تأثير اين ويژگى بر تاريخ گذارى اين دسته روايات غفلت ورزيده اند. تحليلى دقيق از متن چهار نقل مختلف اين روايت (سه تا مفصّل، يكى كوتاه) نشان مى دهد كه تفاوت آنها بسيار و متنوع است. چگونه مى توان اين گوناگونى را تفسير كرد؟ آيا درست است كه فرض كنيم بُخارى اين نمونه هاى مختلف را جعل كرده است؟ به كدام دليل؟ آيا ممكن است كه او تنها يكى از اين نقل ها را از راوى دريافت كرده، خواه آن راوى جاعل باشد يا نه، امّا بعدا به درستى آنچه را شنيده به ياد نياورده، و بنابراين آن را به سه گونه مختلف بازگو كرده باشد؟ اشكال فرض آخر آن است كه مى بينيم بُخارى اين چهار نقل را به چهار مخبر و راوى مختلف نسبت مى دهد، اما در مواردى ديگر، وقتى نسبت به عين الفاظ راوى خود مطمئن نيست، به صراحت، به اين موضوع اشاره مى كند و عبارات مشابه يا نقل به معنا مى آورد. ظاهرا وى نقلى دقيق از رواياتى كه دريافت كرده است ارائه مى دهد. بنابراين معقول تر آن است كه از اختلاف نقل ها نتيجه بگيريم بُخارى اين روايات را از افراد مختلفى دريافت كرده است كه احتمالاً استادان يا مشايخ روايى وى از نسل پيش از او بوده اند. از آنجا كه نقل هاى آنان صرفا گونه هاى مختلفى از يك روايت است، بايد منبعى مشترك براى اين چهار نقل در نظر بگيريم. اگر لحظه اى به أسانيد اين نقل ها توجه نكنيم، مى توان حدس زد كه آن منبع مشترك احتمالاً يكى از استادان يا فردى معاصر بخارى بوده كه راويان بُخارى روايت را از او شنيده اند؛ اما خواهيم ديد كه منبع مشترك خيلى قديمى تر است.
منابع كهن تر استنتاج كنونى ما تأييد مى كنند كه نقل هاى مختلف اين روايات در نسل پيش از بُخارى متداول بوده اند. دو روايت در مُسْنَد ابن حَنبَل (متوفاى 241 ق) آمده كه يكى مفصّل و ديگرى كوتاه تر است. ۱ روايت مفصّل شباهت بسيار به روايات بُخارى دارد، اما عين هيچ يك از آنها نيست. به علاوه، متن ابن حنبل خيلى كوتاه تر از متن بخارى است؛ يعنى وى سخن خود را چنين به پايان مى رساند كه زيد بن ثابت در برابر جمع قرآن مقاومت مى كرد، و از اين كه سرانجام مجموعه اى از قرآن فراهم آمد گزارشى نمى دهد. پس احتمال مى رود كه روايت ابن حنبل مستقل از روايت هاى بُخارى باشد؛ يعنى بعيد است بخارى روايت خود را از ابن حنبل گرفته باشد. به هر حال، روايات ابن حنبل، ما را به بيش از يك نسل پيش از بُخارى نمى برَد.
مى توان فرض كرد كه ابن حنبل روايت را از استادان خود، يعنى از نسل قبلى دريافت كرده باشد، امّا بدون تكيه به اَسانيد، نمى توانيم در اين مورد مطمئن باشيم. قدمت اين روايت در واقع با توجه به مُسنَد طَيالسى ۲ اثبات مى شود. متن روايت او شبيه نقل طولانى تر اِبن حَنبَل است كه به بيان امتناع

1.مسند ابن حنبل، بيروت، ۱۹۹۳، ج۱۰، ص۱، حديث ۱۳، ۵۸ ، ۷۷ و ج۵ ، ص۱۸۸ ـ ۱۸۹، حديث ۲۱۷۰۰.

2.مسند طيالسى، حيدرآباد، ۱۳۲۱ق، ص۳.

صفحه از 126