زيد بن ثابت از جمع قرآن بسنده مى كند. امّا نه كاملاً عين آن است و نه به بخش هاى مربوط از روايت بُخارى شباهت دارد. اين نشان مى دهد كه روايتِ طيالِسى مستقل بوده و الگوى روايت ابن حَنبل و بُخارى نيز نبوده است. بررسى أسانيد اين روايات با طرق و راويان مختلفشان نيز اين مطلب تأييد مى كند. روايت طيالسى از طريق ابراهيم بن سعد است، اما روايت اِبن حَنبل و نقل كوتاه تر بخارى از طريق يونس است. در هر صورت، همين كه روايت مربوط به جمع قرآن ابوبكر در مُسنَد طيالسى يافت مى شود، زمان پيدايش اين روايت را به پايان آخر قرن دوم هجرى بازمى گرداند.
روايات جمع قرآن در آن زمان (پايان قرن دوم) چه شكلى داشته اند؟ من به اين نتيجه رسيده ام اين روايات تمام جزئيات روايت طولانى بُخارى را دارا بوده و نقل هاى طيالسى و ابن حَنبَل كوتاه شده اند. در «همايش آمستردام»، پاتريشيا كِرونه اين نظر را رد كرد و گفت كه آن روايت كوتاه تر ـ كه به جمع قرآن ابوبكر اشاره نمى كند ـ همان روايت اصلى است كه بعدها تفصيل بيشتر يافته است. در سال 1991، نمى توانستم اين اعتراض را بر اساس تاريخ متن رد كنم؛ اما بعد از آن، سه منبع در دسترس من قرار گرفته كه ثابت مى كند فرضِ خانم كرونه اشتباه است. نخست، كتاب فضائل القرآن ابوعُبيدَة بن سَلاّم (متوفاى 224ق / 828 م) ۱ و دوم، تفسير عبدالرزاق ۲ (متوفاى 211ق /827 م). در اين هر دو مجموعه، روايت هايى آمده كه عين هيچ كدام از رواياتِ طولانىِ بُخارى نيستند، اما به همان اندازه كامل اند. سومين منبع مهم، بخش اوّل جامع عبداللّه بن وَهب (متوفاى 197ق / 812 م) است كه در 1992 منتشر شده است. ۳ تكه هايى از روايات در اين جامع يافت مى شود كه اثبات مى كند قسمت پايانى روايتِ جمع قرآن ـ كه در مُسند طيالسى وجود ندارد ـ پيش تر در ربع آخر قرن دوم هجرى شناخته شده بوده است. ۴ اين تاريخى است كه در حال حاضر با بررسى قديم ترين
1.فضائل القرآن، ابوعبيد قاسم بن سلام، بيروت، ۱۴۱۱ق / ۱۹۹۱م، ص۱۵۲ ـ ۱۵۶.
2.تفسير القرآن العزيز، عبدالرزاق الصنعانى، ج۱، بيروت، ۱۴۱۱ق / ۱۹۹۱م، ص۵۷ ـ ۵۸ . در اين چاپ متن نسخه خطى (قاهره، دارالكتب، رقم ۲۴۲ تفسير) كه نوشته هاى اوراق مورد بحث آن تقريبا خوانا نيست، نيامده است. اين چاپ متن حديث موسى بن اسماعيل را ارائه داده است (ر.ك: جامع البُخارى، ج۳، ص۶۶) در صورتى كه نسخه خطى روايت محمد بن عُبيداللّه (ابوثابت) را دارد. (ر.ك: همان، ج۳، ص۹۳، ح۳۷). ويرايش صحيح آن در چاپ جديد به كوشش محمود محمّد عَبُده، بيروت، ۱۹۹۹، ج۱، ص۲۴۹، آمده است. در چاپ ديگر اين كتاب به كوشش مصطفى مُسلم محمّد، رياض ۱۹۸۹، كه از اين نسخه خطى استفاده كرده، نيز متن روايت اوّل مفقود است.
3.ABDALLAH B. WAHB, a- Jami, Die koranwissenschaften,Wiesbaden ۱۹۹۲, ۱۳ - ۱۸.
4.از نسخه خطى مسند طيالسى به وضوح برمى آيد كه مربوط به تقرير بعدى از كتاب وى است. ابن ابى داوود نسخه كاملى از مسند طيالسى را در كتاب خودش كتاب المصاحف روايت كرده است. ليدن، ۱۹۳۷م، ص۶ ـ ۷، همچنين ر.ك: فتح البارى، ابن حجر، بيروت، ۱۹۸۹م، ج۹، ص۱۷.