جمع قرآن - صفحه 119

يك نمونه نقل روايت را با سند آورده اند، اما ابوعبيد بجز آن، به دو نقل بسيار مشابه ديگر اشاره و تنها سند آنها را ذكر كرده است. ابن حَنبَل دو روايت مختلف ارائه مى كند؛ يكى بلندتر و ديگرى كوتاه؛ و بخارى چهار گونه نقل و سه إسناد بدون متن مى آورد. اين شش منبع بر روى هم پانزده سلسله سند مختلف ارائه مى دهند كه همگى در يك راوى با هم مشترك اند. او كسى نيست جز ابن شِهاب زُهرى (متوفاى124ق / 742م) كه در اين جا حلقه مشترك به شمار مى آيد. پيش از او، تنها يك طريق منفرد از طريق ابن سَبّاق به راوى ادعاشده حديث، يعنى زيد بن ثابت مى رسد. برخى طرق روايت از مؤلف منابع تا حلقه مشترك يك طريق منفردند؛ برخى ديگر با هم تلاقى دارند و حلقه هاى مشترك فرعى را تشكيل مى دهند. دو اصطلاح اخير، يعنى «طريق منفرد» و «حلقه مشترك فرعى» را يُنبُل در تحليل إسناد ابداع كرده است. در طبقه پيش از حلقه مشترك، دو نفر از پنج راوى زهرى حلقه مشترك فرعى اند: ابراهيم بن سَعد ۱ به خاطر شش نفرى كه از او روايت مى كنند (طيالسى، عبدالرحمن بن مهدى، ابوكامل، يعقوب بن ابراهيم، محمد بن عُبيداللّه و موسى بن اسماعيل) و يونس ۲ به خاطر دو نفرى كه از او روايت مى كنند (لَيث و عُثمان بن عُمر). در ميان نُه راوى طبقه دوم بعد از حلقه مشترك، چهار حلقه مشترك فرعى مى يابيم كه عبارت اند از: ابواليَمان، ليث، عثمان بن عُمر و محمد بن عُبيداللّه .
وقتى به مجموعه هاى حديثى كه در فاصله شصت سال پس از بُخارى تأليف شده اند، دقّت مى كنيم، همين تصوير را مى بينيم. در اينجا پنج منبع داريم كه روايات جمع قرآن در آنها آمده است: المصاحف ابن أبى داوود، جامع طبرى، مُسند ابويَعلى، السنن الكبرى نسايى و الجامع الصحيح ترمذى ۳ كه چهارده سلسله سند دارند. در اين جا نيز دوباره همه اين طرُق در ابن شِهاب زُهرى به هم مى رسند

1.ابراهيم بن سعد بن ابراهيم الزُهرى المدنى، متوفاى ۱۸۳ق / ۷۹۹م و يا ۱۸۴ق /۸۰۰ م: تذكرة الحُفّاظ، الذهبى، حيدرآباد، ۱۹۵۵، ج۱، ص۲۵۲.

2.يونس بن يزيد الايلى، متوفاى ۷۶۹م / ۱۵۲ق و يا ۷۷۶م / ۱۵۹ق: تذكرة الحفاظ، الذهبى، ج۱، ص۱۶۲؛ كتاب الثقات، ابن حبّان، حيدرآباد، ۱۹۸۱، ج۷، ص۴۹ ـ ۶۴۸ .

3.. المصاحف، ابن ابى داوود، ص۶ ـ ۸ ، ۲۰، ۲۳؛ جامع البيان عن تاويل آيات قرآن، طبرى، قاهره، ۱۹۵۴، ج۱، ص۵۹ ـ ۶۲ ؛ مسند، ابويعلى، دمشق و بيروت ۱۹۸۴م، ج۱، ش۶۳ ، ۶۵ ، ۷۱، ۹۱؛ السنن الكبرى، النسايى، بيروت، ۱۹۹۱، ج۵ ، ۷ و ۸ ، ۹ و ۷۸؛ الجامع الصحيح، الترمذى، قاهره، ۱۹۷۵م، ج۵ ، ص۱۰، ح ۴۸.

صفحه از 126