تعامل مكتب حديثى بغداد و رى - صفحه 133

ابن غضايرى، صدوق و ابن وليد براى ائمه عليهم السلام منزلت و مقام خاصى، از نظر رفعت و جلالت معتقد بودند و تعدى از آن را مشمول غلو مى دانستند ۱ و كسى را كه فراتر از آن اعتقاد داشت، غالى مى دانستند و به شدت به او مى تاختند.
بر اين اساس، تضعيف و جرح ابن غضايرى مستند به شهادت و سماع نيست، بلكه بعد از دقت در روايات افراد، بر اجتهاد خويش اعتماد مى كرد، و هرگاه بر حسب اعتقاد خود، مضمون روايتى را شامل غلو مى دانست، علاوه بر نفى و ضعف روايت، راوى را نيز به وضع حديث متهم مى كرد.
عكس اين مطلب نيز صادق بود، بدين گونه كه بسيارى از روايات قميان كه موافق عقيده خود مى يافت، تصحيح مى كرد و آنها را صحيح مى دانست. ۲
به دليل همين مبناى سخت رجالى، در تضعيف و توثيق، بسيارى از عالمان و موثقين چون احمد بن مهران ـ كه مرحوم كلينى بدون واسطه از او نقل مى كند ـ از سوى ابن غضايرى ۳ تضعيف شده است.
و به همين سبب است كه گاه آرا و اقوال او با نظريات ديگر رجاليان، غيرقابل جمع است. ما چند نمونه از اين تعارض را در اينجا ذكر مى كنيم:
شيخ طوسى درباره عبداللّه بن محمّد مى گويد:
إنّه كان واعا فقيها. ۴
ولى ابن غضايرى مى گويد:
إنه كذاب وضاع للحديث، لا يلتفت إلى حديثه ولا يعبأ به. ۵
ابن غضايرى، عياشى و احمد بن خالد برقى را ـ كه از بزرگان شيعه هستند ـ تضعيف كرده است.
ابن غضايرى، ابوبصير مرادى را ـ كه از اصحاب اجماع است ـ و كشى حكم به «تصحيح ما يصح عنهم» ۶ و نيز ادعاى «اجتمعت العصابة على تصديق هؤلاء ...» داده است، تضعيف مى كند و مى گويد:
ليث بن البخترى المرادى ابوبصير، يكّنى ابا محمّد، كان ابوعبداللّه عليهم السلام يتضجر به و يتبرم. و اصحابه مختلفون فى شأنه. ۷
خلاصه آن كه ابن غضايرى، در مبانى رجالى خود، بسيار سختگير بوده است؛ به گونه اى كه درباره او مشهور شده است كه: توثيقات او اعتبار دارد، اما تضعيفاتش خالى از اعتبار است. ۸ شاذ و غير معروف بودن آراى ابن غضايرى، وى را در موقعيتى قرار مى دهد كه پس از مرگش فرزندان او

1.همان.

2.الفوائد الحائريه، ص۳۸.

3.رجال ابن الغضايرى، ص۴۲.

4.الفهرست، ص۱۶۹.

5.رجال ابن الغضايرى، ص۸۰ .

6.اختيار معرفة الرجال، ص۳۶۲.

7.رجال ابن الغضايرى، ص۱۱۱.

8.قاموس الرجال، ج۱، ص۴۴۰.؛ تنقيح المقال، ج۱، ص۵۸ .

صفحه از 139