سير انتقال ميراث مكتوب شيعه در آينه فهرست‏ها - صفحه 148

مى كند. با توجه به نقش مهم برقى در مدرسه حديثى قم، دانسته مى شود ابن بطّه ميراث دار بخش مهمى از داشته هاى مكتب قم و ايران است كه آنها را به بغداد منتقل مى كند. به ديگر سخن، بخشى از ميراث كوفه كه به قم منتقل شده؛ به علاوه، قسمتى از تأليفات خودِ قميان توسط محمد بن جعفر بن بطّه به بغداد وارد مى شود. ابن بطّه با ورود به بغداد در نوبختيه ساكن مى شود و ابوالمفضّل محمد بن عبداللّه بن مطلّب شيبانى بر او قرائت مى كند و از وى اجازه مى گيرد. ۱ اين ابوالمفضل شيبانى كوفى خود از كسانى است كه عمرى را در جستجوى حديث به مسافرت پرداخته است. ۲ وى در ابتدا بر راه مستقيم گام برمى داشته، امّا از آن منحرف مى شود ۳ و مشايخ بغدادى او را تضعيف مى كنند. ۴ از همين رو، نجاشى با وجود سماع بسيار زياد از اين شيخ، تنها با واسطه به نقل از او مى پردازد. ۵
در حديث طلبى ابوالمفضل همين بس كه از كسانى چون ابن بطه و حميد بن زياد اجازه گرفته و بسيار هم نقل مى كند. جايگاه ابن بطه در سير انتقال حديث از سطور پيشين تا حدودى روشن شد. حميد بن زياد، فردى كوفى است. درباره اش گفته اند:
روى الأصول أكثرها. ۶
او فهرستى داشته كه نجاشى و طوسى از آن بهره ها برده اند. ۷ از همين رو، مى توان گفت كه حميد بخش عظيمى از ميراث كوفه را در اختيار داشته است. ابوالمفضل در واپسين سال حيات حميد، 310ق، و در نينوا از او اجازه مى گيرد. ۸ همچنين او هنگامى كه محمد بن على شلمغانى منحرف مى شود و از ترس حكومتيان مخفى مى گردد، به مخفيگاه او در معلثايا ۹ مى رود و از او اجازه دريافت مى كند. ۱۰ شايد همين بى مبالاتى در نقل، باعث تضعيفش توسط بغداديان باشد.در مجموع، بايد گفت كه شيبانى از دو مكتب قم و كوفه بهره هاى بسيار داشته، امّا با اقبال بغداديان روبه رو نمى شود.

1.همان.

2.همان، ص۳۷۳، ش۱۰۱۹.

3.همان، ص۳۹۶، ش۱۰۵۹.

4.همان؛ الفهرست، ص۴۰۱، ش۶۱۱ .

5.الفهرست، ص۱۵۵، ش۲۳۸.

6.به عنوان نمونه، ر.ك: رجال النجاشى، ص۲۳۲، ش۶۱۵ ؛ ص۲۵۷، ش۶۷۵ ؛ الفهرست، ص۲۰۶، ش۳۰۷؛ ص۲۷۷، ش۴۰۲؛ ص۲۷۹، ش۴۰۷ و ... .

7.رجال النجاشى، ص۱۳۲، ش۳۳۹.

8.منطقه اى است كوچك نزديك جزيره ابن عمر در موصل، (معجم البلدان، ج۵ ، ص۱۵۸.

9.رجال النجاشى، ص۳۷۹، ش۱۰۲۹.

صفحه از 159