خلل‏زدايى از اسناد روايات؛ راهكارها و قراين - صفحه 164

و راوى از آن حضرت است. از سوى ديگر، با توجه به طبقه احمد بن محمد بن خالد البرقى، صاحب المحاسن، بسيار بعيد است كه او از اصحاب امام صادق روايتى را مباشرتاً نقل كند. دليلى هم نداريم كه ابان بن عبدالملك در سند اول المحاسن از اصحاب امام صادق باشد. بنابراين ابان مذكور در سند نمى تواند ابان بن عبدالملك باشد؛ بلكه با توجه به اسناد و طرق روايى، وى «ابان بن محمد البجلى»، معروف به «السندى البزّاز» است؛ زيرا شيخ طوسى كتاب السندى بن محمد، يعنى همين ابان را از طريق احمد بن محمد ابى عبداللّه (البرقى) روايت مى كند. ۱ در تعدادى از اسناد هم برقى از السندى بن محمد روايت دارد. ۲ پس اين ابان، شيخِ برقى است و نمى تواند ابان بن عبدالملكِ راوى از امام صادق عليه السلام باشد.
از سوى ديگر، به نظر مى رسد عبدالملك مذكور در سند، عبدالملك القمى باشد كه در تعدادى از اسناد از اسماعيل بن جابر روايت كرده است؛ ۳ و اين عبدالملك القمى همان على بن عبدالملك القمى است كه در الرجال برقى ذيل اصحاب ابى جعفر الثانى من ادركه من اصحاب ابى الحسن الاول عليه السلام ، ۴ از او ياد شده است. ۵
نمونه دوم: سند روايتى در التهذيب به نقل از الكافى اين گونه آمده است:
محمد بن يعقوب، عن على بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن ابى عمير، عن الحسين بن عثمان، عمن ذكره، عن ابى عبداللّه عليه السلام فى رجل اعطى رجلاً ما يحجّه ...،۶
اما همين روايت در موضعى ديگر از التهذيب، از طريق يعقوب بن يزيد اين گونه نقل شده است:
يعقوب بن يزيد، عن ابن ابى عمير، عن ابن ابى حمزه و الحسين بن يحيى عمن ذكره، عن ابى عبداللّه عليه السلام فى رجل اعطى رجلاً مالاً يحج عنه ... .۷
و روايت در اصل حسين بن عثمان چنين آمده است:
حسين عمن ذكره، عن ابى عبداللّه عليه السلام فى رجل اعطى لرجل مالاً يحج به ... .۸
سند هر دو روايت التهذيب، از ابن ابى عمير تا امام صادق عليه السلام ، تقريباً مشترك است و مضمون آن دو هم يكى است. اكنون با توجه به روايت اول التهذيب كه مأخوذ از الكافى ۹ است، و سند موجود در

1.ر. ك: الفهرست، ص۸۱، شماره ۳۳۱.

2.براى نمونه ر. ك: الكافى، ج۲، ص۲۳۶، روايت ۲۲؛ المحاسن، ج۱، ص۲۷، روايت۹، و ص۱۹۲، روايت ۵ .

3.از جمله در الكافى، ج۴، ص۵۸۷، روايت ۵؛ كامل الزيارات، ص۲۴۹، روايت ۳، التهذيب، ج۵ ، ص۴۳۱، روايت ۱۴۳؛ الاستبصار، ج۲، ص۳۳۵، روايت ۴.

4.رجال البرقى، ص۵۷ .

5.ر. ك: رسالة فى تعيين المراد من إسماعيل الجعفى فى الأسناد، ص۵۱ .

6.التهذيب، ج۵، ص۴۱۸، روايت ۹۷.

7.همان، ج۵، ص۴۶۱، روايت ۲۵۰.

8.اصل حسين بن عثمان بن شريك، (در ضمن اصول الستة عشر) ص۳۲۴، روايت ۳۲.

9.الكافى، ج۵، ص۳۰۶، روايت۵ .

صفحه از 179