خلل‏زدايى از اسناد روايات؛ راهكارها و قراين - صفحه 169

بن الحسين ابن ابى الخطاب قرار دارد و روايت هارون به واسطه محمد بن اسلم از هم طبقه خودش غريب مى نمايد. ۱
نمونه دوم: در الكافى دارد:
محمد بن ابى عبداللّه ، عن محمد بن الحسين، عن محمد بن سنان، عن عبدالكريم بن عمرو و اسماعيل بن حازم، عن عبدالحميد بن ابى الديلم، عن ابى عبداللّه عليه السلام ، قال إن آدم لما اهبط الى الارض ... .۲
در برخى نسخه هاى خطى الكافى، در اين سند به جاى «اسماعيل بن حازم»، «اسماعيل بن جابر» آمده است. باتوجه به اين كه از طرفى محمد بن سنان به لحاظ آمارى در ميان راويان اسماعيل بن جابر، بيشترين روايات را از او نقل كرده است، و از سوى ديگر، جز اين سند (چاپ شده الكافى)، در هيچ سندى، كسى با نام اسماعيل بن حازم، چه به عنوان مروى عنه محمد بن سنان يا راويان ديگر، سراغ نمى توان گرفت، بنابراين صحت عنوان مذكور درنسخه چاپ شده الكافى به شدت مورد ترديد قرار مى گيرد؛ كما اين كه نام راوى در قصص الانبياء راوندى هم اسماعيل بن جابر آمده است:
و بالإسناد المتقدم، عن سعد بن عبد اللّه ، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن سنان، عن إسماعيل بن جابر، عن عبد الحميد بن أبى الديلم، عن أبى عبد اللّه الصادق عليه السلام قال هبط ـ آدم صلوات اللّه ـ عليه على الصفا۳... .۴
و مرحوم فيض كاشانى نيز در الوافى به نقل از الكافى او را با عنوان«اسماعيل بن جابر» ذكر كرده است. ۵

2. مراجعه به اصول روايى، مصادر رجالى يا مشيخه

الف. مطابقت با اسناد اصول روايى

از جمله امورى كه در كشف اختلالات راه يافته به اسناد كارساز است، پى جويى سندهاى در مظانّ اختلال در مصادر اصلى آنها، خصوصاً «اصول روايى» است. با مراجعه به آن اصول و منابع دست اول همچنين به برخى طرق موجود در مصادر رجالى يا مشيخه و مقارنه اسناد مشكل دار با اسناد آن مصادر و منابع، راه براى شناخت برخى تحريفات هموار مى شود.
نمونه اول: در الكافى آمده است:
على بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن ابى عمير، عن الحسين بن عثمان، عن محمد بن ابى حمزه،

1.ر. ك: همان.

2.الكافى، ج۴، ص۱۹۴، روايت ۲.

3.قصص الانبياء، ص۴۵، روايت ۱۲.

4.ر. ك: رسالة فى تعيين المراد من إسماعيل الجعفى فى الأسناد، ص۵۳ .

5.ر. ك: الوافى، ج۲، ص۱۳۳، روايت ۱۱۶۶۶.

صفحه از 179