خلل‏زدايى از اسناد روايات؛ راهكارها و قراين - صفحه 175

ب. طبقه مشايخ

شناخت طبقات مشايخ يك عنوان نيز همانند آگاهى از طبقه شاگردان و راويان يك عنوان، راه را براى تشخيص خلل احتمالى موجود در برخى اسناد باز مى كند.
نمونه اول: در رسالة المتعة شيخ مفيد دارد:
و بالاسناد، عن احمد بن محمد بن خالد، عن سعد بن سعد، عن اسماعيل الجعفى، قال: قال ابوعبداللّه عليه السلام : يا اسماعيل! تمتعت العام؟ قلت: نعم ... .۱
اما اين سند قابل اعتماد نيست و خلل دارد؛ زيرا در مشايخ اسماعيل بن جابر كسى را با اسم سعد بن سعد نمى شناسيم و در هيچ سندى هم اجتماع اين دو عنوان را، يعنى «سعد بن سعد» و «اسماعيل الجعفى» نداريم؛ حتى كسى با نام اسماعيل نداريم كه از سعد بن سعد و لو با واسطه روايت كرده باشد. ۲
نمونه دوم: در الكافى آمده است:
محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن محمد بن اسلم، عن هارون بن مسلم، عن بريد بن معاويه قال: قال ابوعبداللّه عليه السلام لعبيد بن زياد. اظهار النعمة ... .۳
در اين سند كلينى با سه واسطه از هارون بن مسلم روايت مى كند كه اين نكته عجيب مى نمايد؛ زيرا همه جا با يك واسطه و آن هم از طريق على بن ابراهيم از هارون بن مسلم روايت كرده است، اما در اين جا به سه واسطه!. از سوى ديگر، هارون بن مسلم و محمد بن الحسين بن ابى الخطاب در يك طبقه قرار دارند، اما در اين سند هارون دو طبقه بعد از هم طبقه خود، يعنى محمد بن الحسين قرار گرفته، و اين عجيب تر است. بنابراين، با توجه به طبقه هارون و محمد بن مسلم، بايد تصحيفى در سند رخ داده باشد و آن اين كه راوى از بريد بن معاويه هارون بن مسلم نمى تواتند باشد، بلكه «مروان بن مسلم» است: كما اين كه در نسخه هاى ديگرى از الكافى، مروان ذكر شده است. ۴

5. استقصاى روايت كنندگان از يك عنوان

با استقصاى راويان يك عنوان نيز مى توان به اختلالات موجود در برخى اسناد پى برد. وقتى تمام اسناد مربوط به يك عنوان را از جهت راويانش بررسى مى كنيم، به تعداد خاصى از افراد مى رسيم. حال اگر در اسنادى نادر، و يا در بعضى كتب رجالى از افرادى ديگرى به عنوان راوى او ياد شده باشد، با قرينه قرار دادن مجموعه راويان استقصا شده، مى توان به خلل هاى احتمالى در آن اسناد يا طرق پى برد؛ مثلاً در برخى اسناد و كتب از محمد بن الحسين به عنوان راوىِعبداللّه بن القاسم ياد شده

1.رساله المتعه، ص۸، روايت ۵ .

2.ر. ك: رسالة فى تعيين المراد من إسماعيل الجعفى فى الأسناد، ص۳۹.

3.الكافى، ج۶، ص۴۴۰، روايت ۱۵.

4.ر. ك: رسالة أحسن الفوائد فى أحوال المساعد، ص۱۰.

صفحه از 179