ريشه‏يابى خطاهاى ابن‏ جوزى در نقد حديث در كتاب الموضوعات - صفحه 189

على عليه السلام حديث «على بهترين بشر است» با پنج طريق، حديث «على درب شهر علم» با شانزده طريق، «عبادت بودن نگاه به چهره على عليه السلام » با نُه طريق، با ساير احاديثى كه از يك طريق ذكر شده اند مساوى لحاظ شده اند و همان گونه كه مثلاً حديث «بغض على عليه السلام سبب يهودى شدن» و «مشاركت ابليس در تولد مبغضان وى» به دليل وجود ضعف در سند مردود اعلام شده اند، آنها هم موضوع شمرده شده اند.

12. يكسان شمردن افراد مجهول

افراد مجهولى كه توسط علماى جرح و تعديل معرفى شده اند، چند گونه اند: يا مجهول الذّات يا مجهول الحال و يا مجهول در باطن (مستور) هستند.
مجهول الذّات، كسى است كه تنها يك راوى به نقل از وى پرداخته است و به كسب علم اشتهار ندارد.
مجهول الحال، كسى است كه جهالت از هويتش، به سبب نقل روايت حداقل دو نفر از او، برطرف شده است، ولى عدالتشان ظاهرا و باطنا معلوم نيست.
مجهول در باطن (مستور)، كسى است كه نه تنها جهالت او هويتش به واسطه روايت دو نفر يا بيشتر زايل شده، بلكه عدالت ظاهرى او نيز محرز گرديده و تنها عدالت باطنى وى به واسطه عدم وجود توثيق احراز نشده است. ۱
در ميان اين افراد تنها در در ردّ حديث مجهول اللذات، آن هم در صورتى كه هيچ يك از ائمه جرح و تعديل وى را تزكيه نكرده باشد، اتفاق نظر وجود دارد، ولى در بقيه موارد در چگونگى برخورد با حديث ايشان اختلاف نظر است و تعداد زيادى از علماى اهل سنّت حديث دو دسته ديگر را مردود نمى شمرند. ۲
ابن جوزى به وجود چنين تفاوتى ميان افراد مجهول بى اعتناست و در برخى طرق تنها با بيان اين مطلب كه در اين طريق مجهولانى وجود دارد حكم به وضع آن حديث مى دهد به طور مثال او در بررسى حديث «النظر الى وجه على عباده»، هجده طريق را متذكر مى شود و چند سند را چنين مطرود مى شمارد:
هذا الحديث لا يصح بجميع طرقه ...؛ رواه ابوبكر بن مردويه ايضا من طريق اخر فيه ضعافٌ و مجاهيل؛ اما حديث عثمان فرواته مجاهيل ...؛ اما حديث عمران ... من طريق فيه مجاهيل. ۳

1.اصول فى الحديث، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ علوم حديث، ص۱۱۴؛ قواعد علوم الحديث، ص۲۰۳ ـ ۲۰۸؛ فتح المغيث، ص۳۵۱ ـ ۳۵۳.

2.اصول فى الحديث، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ علوم حديث، ص۱۱۴؛ قواعد علوم الحديث، ص۲۰۳ ـ ۲۰۸؛ فتح المغيث، ص۳۵۱ ـ ۳۵۳؛ دانش رجال از ديدگاه اهل سنّت، ص۸۹ به بعد؛ اضواء على رواية المجهول، حديث پژوهى دفتر هفتم، ص۷۸.

3.الموضوعات، ج۲، ص۱۳۰.

صفحه از 195