نقل به معنا - صفحه 188

عموم محدّثان بر جواز ، اتفاق نظر دارند . ۱
* * *
در اين جا براى نشان دادن متعارف بودن اين امر ، به نقل شاهدى مى پردازيم :
در يكى از مجلاّت ، مصاحبه اى با چندتن از شاگردان برجسته آية اللّه بروجردى به انجام رسيده است . اين شاگردان كه خود از فرزانگان حوزوى هستند ، به ذكر گوشه هايى از زندگى استاد پرداخته اند . با اين كه استاد ، خود از مراجع برجسته شيعه بوده است و شاگردان نيز عالم و مجتهدند ، امّا در نقل ها تفاوت هاى اندكى كه مضرّ به معنا نيست ، فراوان ديده مى شود . به اين چند مورد توجه كنيد :
1 . «من يك قدم هم براى رسيدن به اين موقعيت برنداشته ام» . ۲
«من براى رسيدن به مرجعيّت ، يك قدم برنداشتم ؛ اما يك وقت احساس كردم مرجعيّت سراغ من آمده است و من مسئول هستم بپذيرم» . ۳
«من براى رسيدن به مقام مرجعيّت ، يك قدم هم برنداشته ام» . ۴
2 . «من زمانى بود كه مثنوى را مطالعه مى كردم ؛ روزى صدايى را شنيدم كه مى گفت : راه را گم كرده است! پس از آن ، مطالعه مثنوى را ترك كردم و به جاى آن ، عدّة الداعى ابن فهد را براى مطالعه انتخاب كردم» . ۵
«به خاطر همين علاقه اى كه به مطالعه انواع و اقسام چيزها داشتم ، تصميم گرفتم كتاب مثنوى را مطالعه كنم . برنامه را طورى تنظيم كردم كه ظهرها ، بعد از ناهار و قبل از استراحت ، دقايقى به مطالعه مثنوى بپردازم . مدتى به مطالعه مثنوى مشغول بودم . يك روز كه از اتاق ناهارخورى به اتاق استراحت مى رفتم تا مثنوى را مطالعه كنم ، صدايى شنيدم كه به من گفت : فلانى! مطالعه مثنوى را رهاكن! تو را به جايى نمى رساند . از آن به بعد ، با اين كه به مطالعه مثنوى علاقه داشتم ، مطالعه

1.جامع المقال ، ص۴۲ .

2.مجلّه حوزه ، ش۴۳ـ۴۴ ، ص۱۳۲ .

3.همان ، ص۱۴۰ .

4.همان ، ص۱۵۰ .

5.همان ، ص۱۳۵ .

صفحه از 197