نقل به معنا - صفحه 191

متعارف بود . و مى دانيم كه عدالت و وثاقت و همچنين تحفّظ و تثبّت ، مانع از نقل به معنا نبوده و نيست .

د . عُسر و حَرَج در نقل به الفاظ :

يكى از ادلّه اى كه قائلان به جواز نقل به معنا بدان تمسّك جسته اند ، اين است كه اگر آن را روا ندانيم ، از بسيارى از احاديث ، نفعى نخواهيم برد و در نقل احاديث ، متحمّل مشقّت و حَرَج خواهيم شد .
حسن بصرى گفته است : «اگر نقل به معنا روا نبود ، ما حديث نقل نمى كرديم» و ديگرى گفته است : «اگر معنا وسيع نبود ، مردم هلاك مى شدند» و . . . همه اينها بر اين امر تأكيد دارد كه نقل به لفظ ، با دشوارى و سختى همراه است و اين ، شاهد است كه نقل به معنا جايز است . ۱
در همين راستاست اين استدلال كه اگر شريعت اسلامى ترجمه كردن احاديث را روا دانسته ، تبديل آن را در يك زبان با حفظ معنا نيز جايز خواهدكرد . ۲
حاصل آن كه، اين ادلّه، به روشنى دلالت دارند كه نقل به معنا جايز است و كاشف آن اند كه نقل به معنا، در صدر اسلام نيز در ميان راويان ، امرى شايع و رايج بوده است.

دو . نقل به معنا و فقه الحديث

پس از فراغ از امر اوّل ، نوبت آن است كه تأثير اين بحث را در فقه الحديث و چگونگى فهم روايات ، مورد تأمّل قراردهيم .
در ابتدا لازم است نمونه هايى از نقل به معنا در احاديث را يادآور شويم و درصد فراوانىِ آن را گوشزد كنيم و سپس با چنين زمينه اى ، بحث را ادامه دهيم :

1.تبسيط علوم الحديث ، محمدنجيب المطيعى ، مطبعة حسّان ، قاهره ، ص۱۲۹ .

2.قواعد التّحديث ، ص۲۳۲ .

صفحه از 197