نقل به معنا - صفحه 194

«إلاّ . . .» .
«إلا و . . .» .
«إنّي أوشك أن ادعى فاُجيب و . . .» .
«إنّي قد دعيت فأجبت . . .» .
«إنّي قد دعيت وأجبت و . . .» .
«إنّي امرو?مقبوض وأوشك أن أدعى فأجيب . . .» .
«كأنّي قد دعيت فأجبت و . . .» .
«كأنّي قد دعيت فأجبت . . .» .
«كأنّي اُدعى فاُجيب و . . .» .
اينها نمونه هايى اندك بود از نقل به معنا در روايات . ۱ در انتخاب اين نمونه ها ، وحدت واقعه منظور بود تا اختلاف در نقل ، به خوبى آشكارشود .
اين اندازه اختلاف در نقل ، امرى متعارف است و عرف ، آن را مى پذيرد . البته اگر دقّت هاى ادبى و اصولى را در اين نقل ها ملاك و ميزان قراردهيم ، طبيعى است كه مى توان معانى متعدّدى از آن درآورد ؛ ولى چنين دقّتى مطلوب نيست . اگر كتب حديث و روايت از اين زاويه وارسى شود ، لااقل يك پنجم آن ، نقل به معنا خواهد بود . و نقل هاى متعدّد ، به يك نقل ، منتهى خواهند شد .
* * *
اينك نوبت آن است كه پس از بحث نظرى و ارائه نمونه ها ، به بحثى كاربردى در اين زمينه روكنيم و روشن سازيم كه نقل به معنا در روايت احاديث ، چه تأثيرى بر فقه الحديث (به طور عام) و استنباط هاى فقهى (به صورت خاص) دارد .
اگر پذيرفتيم كه نقل به معنا امرى عقلايى است و در ميان اصحاب و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و أئمه عليهم السلام نيز رواج داشته است ، بايد در معناكردن حديث و استنباط از آن ،

1.براى ديدن برخى نمونه هاى ديگر ، رجوع شود به : الموسوعة الشاملة للحديث النبوى الشريف ، برهان بخارى ، دمشق ، ۱۹۹۵م ، ج۱ ، ص۳۵ ، ۵۰ ، ۸۸ ـ ۹۲ ، ۱۲۰ـ۱۲۲ ؛ و نيز : التّنقيح ، ج۱ (كتاب الطّهارة) ، ص۴۷ـ۴۹ .

صفحه از 197